همراهی همیشگی مادرشوهر
سلاممن مشکلی که دارم دو طرفه است یعنی هم مادرشوهرم هم شوهرم دلایل اصلی مشکلات هستن
دوستان من حس میکنم اصلا زندگی مستقل نداشتم، همه چی رو شوهرم میره میگه و اگه نگه بعدا مادرش گله میکنه درصورتی که وقتی خبری میشه به من نمیگه به شوهرم میگه ولی انتظار داره من همه اخبار بهش بگم حتی مسافرت رفتن مامان بابام… حالا ما باهم فامیل هستیم ولی از این اخلاق هاش خبر نداشتم بعد اینکه ما تهرانیم و اونا شهرستان و فقط از ما انتظار داره بهشون سر برنیم تو همه مهمونی ها همراهشون باشیم ولی از اون یکی پسرش و عروسش انتطار نداره،
ویه چیزی که خیلی عصبیم کرده اینه که من فقط ماه عسل تنها رفتم مسافرت با شوهرم همه جا باما میان وشوهرم هم اصرار میکنه اصلا برنامه ها رو جوری تنظیم میکنه که اونا بیان وقتی هم با دعوا یا محبت میگم پس دونفری چی باهام دعوا میکنه و میگه که من با این رفتارام اذیت میکنم و بی ادبم و توهین میکنم باید اونا هم باشن چون پیرن و… ولی داداشش هرجا بخواد میره حتی با مادرزنش به اون هیچی نمیگن حتی اگه غر و ناراحتی هم باسه به شوهر من میگن که گوشی دستش باشه و همش به اینا سرویس بده.خسته شدم دیگه، الان برای عید تصمیم میگیره هوسی بره فلان جا مسافرت ولی حتی از الان اسم ننه باباشو هم میاره که اونا هم هستن اونا هم شعور ندارن یه با. بگن نه
با سلام خدمت شما
از مجموعه نوشته های شما معین می شود که مشکلی با همسرتان دارید ایشان نمی توانند توازن بین خانواده ای که تشکیل داده اند و والدین خود برقرار کنند. و نیاز به آموزش خانواده دارند و این مسئله نیاز به تمرکز و بررسی توسط یک مشاور دارد تا با بی طرفی و درایت بتواند آموزش های لازم را به همسرتان بدهد با اعتراض شما مشکلی حل نمی شود بلکه اوضاع بدتر و رابطه شما و همسرتان از لحاظ کیفی بدتر می شود . بهتر است به بهانه ای به غیر از این مسئله از همسرتان درخواست کنید که نزد مشاور بروید سپس مسئله را عنوان و از مشاور کمک بگیرید روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام ممنون از پاسخ شما ،ولی مشکل من اینه که همسرم به هیچ عنوان مشاوره نمیاد و قبول نداره، بارها بهش گفتم برای مسایل دیگه که بربم مشاوره اما میگه نه و اگر هم بیام بعدش باهات زندگی نمیکنم و ازت بدم میاد و اینجور مسایل
یه راه حلی بهم بدین که راحت بشم خسته شدم افسردگی گرفتم