من بیش از 6 ماه است که ازدواج کردم. همسرم مرد خوبی است. ولی از نظر نیاز به برقراری ارتباط با هم تفاوت زیادی داریم. من همواره دوست دارم در کنار او باشم و مورد توجه او قرار بگیرم. البته من شاغل هم هستم و این احساس نیاز در حد طبیعی است که وقتی از سرکار می اییم با هم باشیم. ولی همسرم بعد از اینکه از سرکار می آید در حد چند دقیقه در کنار من می نشیند و بعد شروع به کتاب خواندن می کند و انگار نه انگار که من هنوز دوست دارم با او باشم. من در ابتدا این مساله را مطرح کردم ولی خوب تغییری ندیدم. الان دیگر سعی میکنم به خواسته اش احترام بگذارم و من در یک اتاق می نشینم و کارهای را میکنم و او نیز در اتاق دیگری مطالعه میکند ولی اصلا از این وضعیت راضی نیستم و احساس نیاز بیشتری میکنم مطرح کردن این مساله برای بار دو بسیار برایم سخت است چون فکر میکنم به قدر کافی کوچک شده ام و اگر دوباره بگویم خیال میکند خیلی زن وابسته ای هستم. البته از نظر روابط جنسی نیز او از من سردتر است. به یک بار در هفته یا حتی کمتر راضی است در حالی که من بیشتر نیاز دارم. البته ناگفته نماند همسر من گرفتار وسواس نجاست و پاکی است و به همین دلیل هم حمام های بعد از رابطه برای او طولانی است و خودش می گوید به این دلیل است که نمی تواند در روزهای غیرتعطیل رابطه داشته باشد. کمی احساس افسردگی دارم. چه کار باید کرد؟