سلام من یه دختر بیست سالم که حدود ۱۰ساله به پسر خالمه علاقه دارم البته عاقامون دو طرفه اس..همه خانواده ها هم خبر دارن الیته همه جز خالم(مادر مرد مورد علاقه ام)مخالفن،هرکی به یه دلیلی.مهم تر از همه پدرمه که چون قبل اینکه اونا خواستگاری کنن از رابطمون مطلع شد و بعدم که تماس گرفتن اجازه بگیرم برای خواستگاری پدرم مخالفت کرد،از طرفی هم وضع مالی مرد موردعلاقه ام از ما کمتره،یه جورای هیچ مال و منال از خودش نداره،خودش میگه صدسال هم کار کنم به اونجا که بابات میخواد نمیرسم البته بابام شرطی نداشته مثلا نگفته خونه و پول و اینا داشته باش و بیا،فقط گفته نه..البته من میدونم مشکل بابام پول نیس شاید لجبازیه البته خودش گفته واسه لجبازی نیس…من میگم باید خودشو به بابام ثابت کنه اما مشکل اینجاست که نمیدونی چجوری،از طرفی پدرم خیلی مغروره و یه جورای خودشو سر میدونه همین هم مردمنو میترسونه و نمیدونن باید چکار کنه،حتی من بهش گفتم خودش بره باهاش حرف بزنه اما اخلاق پدرم میترسونتش…از طرفی هم به خاطر شرایط مالی برادرش(پدرش فوت شده)حاضر نمیشه براش پا پیش بزاره همون یه تماس تلفنی اول هم با اصرار شدید مردان گرفت…ما واقعا به هم علاقه داریم خیلی زیاد الان جفتمون بعد این همه سال دیگه از این همه سختی خسته شدیم،میدونم حرفام طولانی شد ولی خواهش میکنم همینجا یه راه حل درست و حسابی بهم بدید خیلی ممنونم…