سلام،من دختری 22 ساله هستم،با پسری سه ساله دوستم،که قراره ازدواج کنیم،اون میخواد بدون کمک خانوادش جشن عروسی بگیره،خونه بگیره،الآنم دانشجوإه،ی سال دیگ درسش تموم میشه،الآن میگ خیلی توفشار و استرسه،میگ زندگی خرج داره،تو چی از خرج و زندگی و اقتصاد میدونی،کلا بهم ریخته،خیلی توفشاره،بهش کلی حرف های امیدوار کننده زدم،میگ اینا همش شعاره،من میخوام کمکش کنم،بارش رو سبک تر کنم،کمکش کنم،ولی نمیدونم چجوری،خواستم ب حسابش پول بریزم،قبول نکرد،هرچقدر اصرار کردم شماره حسابشو نداد،بیشتر از لحاظ مالی تو فشاره،میگ من تو خرج خودم موندم،میگ فکرم همه جا باید باشه،میگ ی عمر پیر شدم،موهام سفید شده،من نمیخوام اینجوری باشه،نمیخوام اینجوری تو فشار باشه،نمیدونم باید چیکار کنم،چ کمکی از دستم برمیاد،بهش گفتم تو فقط درستوبخون،تا درست تموم نشده،ب فکر خونه وازدواجمون نباش،هیچی نگفت،من نمیدونم بایدچیکارکنم،کمکم کنید،اولین باره ک دارم از مشاور کمک میگیرم،خیلی همدیگرو دوس داریم،خیلی داره اذیت میشه