دروود
من بنفشه حدود 27-28 سال دارم. مهم نیست چند سالمه. لیسانس معماری متاهلم
راستش واقعن نمیدونم از کجا شروع کنم. من از 16 سالگی کار کردم اما دقیقن از بعد ازدواجم بیکار شدم 2 سالی میشه. من پر اهمیتترین قسمت زندگیم کارم بود . که دیگه ندارمش. بگذریم که چقدر این در اون در زدمو نتونستم باز به کار برگردم. اما دیگه هیچ امیدی ندارم نمیدونم علتش بیکاریمه یا چیزای دیگه. اما دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه. گاهی الکی اضطرابو دلشوره دارم اولا سعی کردم با مطالعه نزارم فکرم مشغول الکی باشه . اما با مطالعه فاصله من با اجتماع بیشتر شد در ضمن بگم همسرم کارش از من دوره و 1 هفته در هر ماه پیشمه. ینی بقیه روزا تنهام اکثرا . قبلن که مجرد بودم همیشه با دوستام بودم. اما بعد از ازدواج به لایل زیادی دیگه دوست خاصی واسه خودم نگه نداشتم. نه اینکه بگم دلخوری پیش اومد نهو یه جورایی کنار کشیدم. نمیدونم با این که از فکر به خودکشی متنفرم و از دیدم کار آدمای ضعیفه اما گاهی فکر میکنم تا خودکشیم چیزی نمونده. چیکار کنم امیدم برگرده ؟؟؟؟؟ باز دلم شاد شه؟؟؟؟ باز انگیزه داشته باشششممم؟؟؟؟؟؟ کمکم کنیید ؟؟؟؟؟؟ پیییلیییز