2
گذشته ی همسر
من 3 ساله ک ازدواج کردم.از همون اوایل دوران نامزدی ،شوهرم درمورد دختر عمه ش ک هم سن خودشه با ذوق حرف میزد.من برداشتم این بود ک شوهرم دخترعمع شو دوست داره ( دختر عمه 5ساله ازدواج کرده و بچه هم داره )اولین باری ک دخترعمه شو تووی مهمونی دیدم حواسمو جمع کردم ک عکس العمل هردوشونو ببینم.شوهرم پیش من نشسته بود دخترعمه رفت روبروی شوهرم نشست و حرف میزدوشوخی میکرد شوهرمم فقط به اون نگاه میکرد.تووی موقعیت های دیگه هم ک میدیدم بیشتر مطمین میشدم ک شوهرم ب اون علاقه داره….هروقت از شوهرم سوال میکنم درمورد گذشته ش هیچی نمیگه و حرفو عوض میکنه.هرکاری میکنم جواب نمیده…از فکر و خیال دارم داغون میشم.دوس دارم خودش بهم بگه ولی اون هیچی نمیگه….چه کار کنم ک درمورد گذشته ش حرف بزنه؟؟؟؟
سلام بهش بگید یا حقیقت رو بگو یا تو جمع پیش دختر عمه یا صدای بلند میگم جریان چی بوده بین شما
سلام.اینکه میفرمایید مقایسه میکنید، شاید حاکی از نگاه کردن باشه…درسته؟! شاید نگاه کردن به بقیه ی زنان باعث این میشه.اگذ این عاملش هست، شما نباید نگاه کنید.قطعا توی کل جهان هر کسی با هر شخصب فرق داره.یکی زیبا تر از یکی دیگه هست.و این عامل مهمه.ولی شما عرض کردی دوسش داری.اگر واقعا میخواهید زندگیتان در اینده دوام داشته باشد، نگاه رو حفظ کنید و مقایسه نکنیذ.به هیچ وجه.و در مورد مقایسع خود همسرتان به دیگران حتما به مشاوره مراجعه کنید تا ایشان این رفتار رو ترک کنند.هر چه زودتر باشه بهتره.اقدام کنید.یا زهرا