ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﺑﺎﺳﻼﻡ ﭘﺴﺮﯼ ۲۴ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻋﺎﺷﻖ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻪ ۲۳ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﮔﻪ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺶ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮑﺮﺩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﻮﻗﺘﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺭﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﮐﺮﺩ ﻭﻣﻦ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻭﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽﺭﻓﺘﻢ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﺯ ﺳﺮ ﻟﺠﺒﺎﺯﯼ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻭﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻠﻔﻦ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﻼﻗﻤﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﻢ؟
نه تو رو خدا. اصلا بهش فکر هم نکن نذار خلا های روحیش رو باهات پر کنه. مطمئن باش الان این خانم پر از مشکله. اگه قبلا علاقه ای به شما داشت حتما نشون میداد. و زندگیتون یه رنگ دیگه بود. تازه خانوادش برای کمک کردن بهش نزدیک ترن. چرا شما؟
سلام
شما به دختر دوست مادرت ابراز علاقه کردی اما ایشون به شما جواب منفی داده تا به یکی دیگه برسه اما حالا که اون چیزی که خواسته نتونسته تو وجود اون طرف پیدا کنه فکر کرده شما هنوز تو لیست انتظار نشستی شاید ناراحت بشی اما به عنوان یه دوست بهت میگم تو یه مردی مرد هم با غرورش زندست غرورتو حفظ کن و جوابی به ابراز علاقش نده چون هم شر میشه هم آبرو ریزی و هم اخلاقی نیست به زن مردم فکر کنی.
اون دختر دانشجو هم درسته باهاش دوست بودی اما می خوام بهت بگم خیلی مردی که تونستی جلوی خودتو بگیری پس همینطور مرد باش و جلوی خودتو بگیر تا زندگی مردم رو به هم نریزی.
در مورد زندگی زناشویی این دو نفر هم یه طرفه قضاوت نکن چون نمیدونی دقیقا چه اتفاقی بین اونا افتاده اگه خوب و معقول بودن از راههای بهتری به فکر حل مشکلشون بودن نه اینکه به یه نفر به غیر از شوهرشون رجوع کنن.
در کل بی خیالی طی کن و از مادرت بخواه برات یه دختر خوب پیدا کنه و به خدا توکل کن و ازدواج کن و از خوا کمک بخواه تا خودش کمکت کنه.
یا علی مدد
با سلام
به نظر من یه مدت باهاش باش و کاری کن ازت دلزده بشه اگه اینکارو نکنی اون هیچوقت فراموشت نمیکنه و زندگیش براش جهنم میشه یه مدت کم یه ماهه باهاش باش و حسابی دلزده اش کن اگه اینکارو بکنی در حقش لطف کردی
نگاه کنید یک زن هیچ گاه ابراز علاقه یک مرد رو به خودش فراموش نمیکنه .معمولا انسان ها بعد از ازدواج دچار مشکلاتی میشن که معمولا به خاطر توهماتی است که بیشتر البته زنان قبل ازدواج دارند.راحت ترش این میشه که برخی خانوم ها زندگی رو مثل یک سریال هندی میدونند پر از عشق و عاشقی اما بعد از مدتی که از ازدواجشون میگذره متوجه میشن که این طوری که فکر میکردن نیست و حالا برخی متاسفانه به جای حل کردن مشکل دنبال عشق تازه ای میگردند و چه کسی بهتر از فردی که زن میدونه که بهش علاقه داره.پس اگر شما بخواهید با این خانووم ارتباط برقرلر کنید قطعا جرمتان سنگین تر از اون زن هست چون اون خانوم در شرایط مساعدی این تصمیم رو نگرفته و صرفا تسلیم احساساتش شده ولی شما میتونید از عقل و منطق و مذهب برای خودتان مشاوره بگیرید.
بنظرم ایندفه شما اعتنا نکن…نه از سر لجبازی…بلکه بخاطر بازیچه نشدن دست این خانم..
الان از این موارد کم نیستن…ازدواج میکنن بعد مدتی بهر دلیلی جدا میشن و بعدش چه کنیم چه نکنیم قبلنا یه نفر بوداااا بذار یه تیری بزنیم تو تاریکی یه چیز میشه دیگه…
دنبال ۱ خانم باش که شرایطش ۷۰%شبیه خودت باشه…دودل هم نباشید.
باسلام.من ۱۶سالمه ویک خاستگاراز فامیل دارم.خودم دوس دارم ازدواج کنم اما پدرومادرم به انها گفته هنوز سنی ندارم و…ولی خودم مطمئنم که اگ ازدواج کنم تغییر بسیاری توزندگیم ایجادمیشه و باعث بهترشدن درسهایم میشود امانمیتوانم به خانوادم بگویم که من راضی هستم لطفا کمکم کنید
دوست عزیز باید بدونید درس خوندن با ازدواج کردن دو مقوله مجزاست … و مسلما” وقتی خودتون رو درگیر این رابطه عاطفی کنید درس خوندن رو باید فراموش کرد چون شدیدا” وابستگی پیدا میکنید و فرصت های زندگی رو از دست خواهید داد
سن بلوغ فکری و عاطفی بین سن ۲۱ تا ۲۵ سالگیه و شما در اون سن نظرتون با امروز بسیار متفاوت خواهد بود …پس عجله نکنید