با سلام خدمت مشاوران خوب روانشناسی آنلاین خانواده
بنده ۲۲ سال دارم و ارتباط اجتماعی خوبی با آدمها دارم مهربان و نمیدونم خوش برخورد و ..اما نمیدانم بخاطره اتفاقات و آسیب هایی که از افراد مختلف در اجتماع خوردم اینطور شدم یا شاید هم ذاتا و ژنتیکی این طور هستم به شدت از آدمها دوری گزینم
من در مورد اختلال شخصیت پارانوئید و .. خواندم و تا حدودی درسته که به آدمها بدبین شدم و برای همین ازآنها فاصله میگیرم ولی به شدت این اختلال نیست و پارانوئید یا بدبینی شدید ندارم و ارتباطم با همه خوب است نقاط مثبت انها رو هم مد نظر دارم و به ندرت شاید به کسی بدی کنم یا از بدی کسی کینه به دل بگیرم
اما من نمیدانم ترس است یا واقعا ادمهای اطرافم شایدبخاطره حسادت و.. بهم اسیب میزنن و شاید حق دارم دور باشم
اینها در کل خلاصه ای بود از اینکه این رو عرض کنم دوستان صمیمی کمی خودم انتخاب کردم و روز به روز دایره ارتباطاتم داره کم میشه و از این بابت نمیدانم هم خوشحالم هم نگران
چون مثلا من حوزه کارم چون هنرمندم با اینستاگرام و ارتباط با ادمهاست ومثلا تصمیم میگیرم اموزش بدم اما از اینکه قراره با خیلیها حرف بزنم بیزار و خسته میشم و زود به لاک خودم میرم
احساس میکنم این انزوا طلبی به کارم داره لطمه میزنه و ازارم میده چون نمیشه هم در اجتماع کار کرد هم در تعامل با ادمها نبود
حس میکنم شاید این یک نوع واکنش دفاعی بدنم ناخواسته در مقابله آسیب از ادمهاست که به لاک تنهایی خودم دوست دارم مدام پناه ببرم
به نظر شما کار فضای مجازی ام رو دست ادمین (شخص دیگری )بسپارم و به تنهایی ام ادامه بدم یا چطور میتونم با حس آرامش روانی با بقیه تعامل داشته باشم و مدام به حالت دمدمی همه شماره و همه چیزم رو پاک نکنم ‌که کسی پیدایم نکنه!
کلا ادمی شدم که یک لحظه با کسی حرف میزنم حتی میدانم ادم خوبی است ولی خودم رو ملزم میکنم با اون قطع رابطه کنم!