بی حسی
سلام عرض میکنم خدمت مشاوران گرامی
من دختری هستم که به تازگی سی ساله شدم فرزند سوم از یک خانواده 4فرزندی هستم و مجرد… دوران بچگی از خجالتی بودن سرخورده بودم با اینکه هوش درسی بالایی داشتم و درکنکور و دانشگاه هم موفق بودم اما این خجالتی بودنه همیشه منو از بقیه عقب انداخته.. البته الان خیلی خیلی بهتر شدم و نزدیک یک سال هم هست شاغل شدم و این هم بهم کمک زیادی کرده.. اما بازم خیلی حرفا رو نمیتونم بزنم و زیاد روابط عمومی خوبی ندارم که کمی با رئیس شرکت درمورد حقوق 5 ماه عقب افتاده خودم نمیتونم صحبت کنم… من یک مشکل دیگه هم دارم از موقع کنکور سراسری تا الان که ده سالی میشود من از بیماری تریکوتیلامانیا که اختلال کندن مو هست ، بسیار رنج میبرم پیش روان شناس و روانپزشک هم رفتم و دارو هم مصرف کردم. البته بسیار کمتر اتفاق می افته که انجام بدم اما اگر اتفاق بیفته متاسفانه بخش زیاد ابرو ومژه خودم رو میکنم که همین باعث شده از ظاهرم که طبیعتش زیبا هست اما با این کار بسیار ازخودم ناراضی هستم و اعتمادبه نفسم را ازدست میدم.. خجالتی بودن وعدم اعتماد به نفس و این اختلال کندن مو خیلی اذیتم میکنه بسیار حال بدی دارم و هیچ چیز خوشحالم نمیکند و درمورد بقیه مسائل زندگی هم نمیتونم تصمیم درستی بگیرم چون خیلی متزلزل رفتار میکنم و همیشه از درست بودن چیزی دودل و مردد هستم..
شک و دودلی، اضطراب و احساس عقب افتادن از زندگی همیشه همراهم هست و به تازگی وارد حس جدیدی شدم که انگار شبیه بی حسی و بیخیالی است که ترسناکه..
ممنون میشم کمکم کنید.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و نارضایتی شما کاملا قابل درک است.
البته شما چند تا موضوع را به صورت همزمان با هم مطرح کردید که شاید هر کدام از آنها به نوعی یک بحث مفصل را می طلبند.
اما به طور کلی رفتار جراتمندانه یک مهارت اکتسابی محسوب می شود که با آموزش و تمرین می توان آن را به دست آورد.
هر کسی باید بتواند که حد و مرز خوش را مشخص کند و در مواقع لازم بتواند حق و حقوق خودش را با اسفادهاز رفتار قاطعانه مطالبه کند.
در غیر این صورت اگر قرار باشد موضع منفعلانه اتخاذ کنیم ناچار در نهایت منجر به رفتار پرخاشگرانه و برون ریزی و یا انجام رفتار پرخاشگر- منفعل خواهیم شد که باعث به خطر افتادن جایگاه فرد در مناسبات اجتماعی و شغلی خواهد شد.
از سوی دیگر یکی از عواملی که افراد را در این وضعیت قرار می دهد می تواند همان عدم توجه به خود و احساس ارزشمندی افی باشد که انگار فرد خواسته ها و اولویتهای خودش را مهم نمی داند و آنها را پیگیری نمی کند و در صورت مشکل منتظر ناجی می ماند یعنی فردی ک بتواند او را از این موقعیت ناخواسته و دشوار نجات دهد و خودش را آسیب پذیر و ضعیف و قربانی می بیند.
اختلالی هم که از آن صحبت کردید نوعی اختلال کترل تکانه محسوب می شود و خلق پایین یا به قول خودتان بی تفاوتی که هم اکنون تجربه می کنید هم خودش حکایت از یک مشکل عمیق تر دارد.
با توجه به تمام این موارد در کل به نظر می رسد بخشی از نیازها و خواسته های شما اول از همه از سوی خود شما مورد غفلت واقع شده اند و باید هرچه سریتر به آنها رسیدگی کنید.
بخشی از این موضوع همانطور که توضیح داده شد می تواند مربوط به عدم مهارت و توانمندی های لازم در این زمینه باشد یعنی نمی دانید چگونه باید آنها را پیگیری کنید و باید شیوه های موثر را آموخته و تمرین کنید.
بخش دیگر آن به این برمی گردد که احتمالا چون در مسیر رسیدن به خواسته ها و یازهایتان احساس نکامی زیادی را تجربه کرده اید به طور کلی از مسیر اصلی زندگی دلخواهتان دور مانده اید.
پس باید یکبار مسیر زندگی تان را مورد بازنگری و ارزیابی قرار دهید تا ببینید تا چه اندازه رفتارهایی که انجام می دهید به شما در مسیر رسیدن به خواسته هایتان موثر و کمک کننده بوده است.
حتی شاید لازم باشد بار دیگر درباره خواسته ها و نیازهایتان جستجو و بررسی کنید و با تعیین خواسته های دست یافتنی و واقع بینانه اهدافی را تعیین کنید تا بتوانید برای آنها برنامه ریزی عملیاتی و اجرایی تنظیم کنید.
باید ببینید چه تصویری از خود ایده آلتان دارید و این تصویر تا چه اندازه با آنچه اکنون هستید فاصله دارد و چگونه می توانید در مسیر آن حرکت کنید.
اینگونه موارد می تواند بستر ساز و زمینه ساز عود مشکل وسواس کندن موی شما هم باشد.
به طوری که وقتی نمی توانید در مسیر خواسته ها و نیازهایتان گام بردارید کنترل شرایط از دستتان خارج می شود و با غیرقابل پیش بینی شدن اوضاع احساس امنیت شما کاهش و سطح اضطراب و نگرانی تان افزایش می یابد و به این ترتیب علائم اختلال شما هم عود می کد چون ظاهرا این رفتار عادتی به شما احساس کنترل و امنیت می دهد و موقتا شما را آرام می کند ولی در کل مسئله و مشکل شما همچنان پابرجا خواهد ماند و در بلند مدت پیچیده تر و بدتر و شدیدتر هم خواهد شد.
بنابراین به شما توصیه می شود هرچه سریعتر برای انجام ارزیابی های تخصصی و بررسی های دقیقتر به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید تا بتوانید مداخلات لازم را دریافت کنید و با به دست آوردن راهنمایی های دقیقتر بتوانید در مسیر خواسته ها و اهداف و در کل داشتن یک زندگی دلخواه و با کیفیت اقدامات موثری انجام دهید وبه این ترتیب احساس بهتری هم نسبت به خودتان داشته باشید و با یافتن احساس کنترل بیشتر بر مسیر زندگی و رفتارهای خودتان عزت نفس شما هم تقویت شود.