سلام و وقت بخیر
خواهر من در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرد و همه چیز تقریبا خوب بود تا دو سال پیش
خواهر من سه تا بچه شش ساله،سه ساله و یک ساله داره
خواهرم یک ماه پیش به قصد طلاق بچه هاش و زندگیش رو رها کرد و اومد به خونه ما؛یعنی خونه پدریش
مادرم تقریبا یه روز بعد از اینکه اومده به خونه ما متوجه شد که در حال خیانته و مچشو گرفت
اما خواهرم قول داد که دیگه این کار رو تکرار نکنه و فقط به آینده فکر کنه
(این رو در نظر داشته باشید که تابحال به صورت مجازی و حضوری بیشتر از پنج یا شش بار خیانت کرده)
و خب امروز هم من متوجه این موضوع شدم
اون با یک شخص دیگه ای توی رابطه اس به طوری که یکدیگر رو ملاقات میکنن و باهم اوقاتی رو می‌میگذرونند
خواهرم زندگی اش رو و سه تا بچه رو بخاطر این شخص رها کرده
بچه هایی که بعد از رفتن مادرشون از خونه دارن توسط مادر بزرگ پدرشون بزرگ میشن و بیشتر وقتشون رو به طوری که تشنه و گرسنه هستند توی کوچه و خیابون میگذرونند
این فکر که خواهرم داره خیانت میکنه هم به اعتماد مادر و پدرم،هم به همسرش،زندگیش و بچه هاش داره دیوونم میکنه
و نمیدونم باید چه کاری انجام بدم
رفتار هاش به شدت بد و زننده شده تا حدی که اصلا نمیتونیم حرف بزنیم باهاش
آنقدر توی خیابون و هر جایی که میریم تابلوعه و بلند بلند میخنده و جلب توجه میکنه که ما واقعا از وجودش خجالت میکشیم
اون هم سیگار میکشه و هم مارو تهدید به خودکشی و فرار از خونه کرده
عملا داره بهمون میگه که اگه بهم سخت بگیرید و نزارید هر کاری که میخوام انجام بدم یا خودم رو میکشم و یا از خونه فرار میکنم
و من واقعا نمیدونم باید چکار کنم و خیلی دلگیرم ازش که چطور تونسته بچه ای که شیرخوار هست رو رها کنه و به فکر خوشگذرونی و لذت های خودش باشه
مچکرم که بهم گوش دادید
اگر راهنمایی دارید خوشحال میشم بشنوم و ازش استفاده کنم
ممنونم