2
درخواست راهنمایی
با سلام دختر جوانی هستم که مدت ۶ سال با آقا پسری دوست بودم و در دانشگاه دوستان صمیمی من ایشان را میشناختند و از کم و کیف رابطه ی ما خبر داشتند تا اینکه بنا به دلایلی از هم جدا شدیم و یکی از هم کلاسی های پسر من از من در خواست ازدواج کرد و چون بی اندازه عاشقم بود و پسر خوبی بود موافقت کردم مدتی باهم بیشتر آشنا بشیم و بعد به صورت رسمی بیان خواستگاری اما حالا ترس دارم که علم اون به گذشته ی من باعث خراب شدن زندگیم بشه خودش میگه برام مهم نیست ولی میترسم میشه راهنماییم کنید
سلام به شما دوست عزیز
در این مسیر نگرانی شما یک نگرانی طبیعی می باشد و نیاز است که با دقت بیشتری پیش بروید و در این مسیر بهتر است در کنار شناخت لازم و حفظ خط قرمزها مخصوصا رابطه جنسی برای شناخت بیشتر اقدام کنید و دقت داشته باشید که نیاز به توضیحات ریز رابطه گذشتیتان نمی باشد و بهتر است سعی کنید در کنار شناخت مشاوره پیش از ازدواج را نیز دریافت کنید تا بتوانیم با بررسی دیدگاه ها و شرایط روحی ایشان ، دیدگاها ، توقعات ، بعد شخصیتی و… در این مسیر به تصمیم گیری شما کمک کنیم .
این موضوع پر اهمیتی می باشد و اگر ایشان در این مسیر بخواهند در زمان فعلی هیجانی تصمیم گیری کنند و شما نیز به سبک رابطه دقت نکنید امکان آسیب وجود دارد اما اینکه ایشان به گذشته شما چگونه واکنش نشان بدهند به دیدگاها و سبک شخصیتی ایشان بستگی زیادی دارد و نمی توان برای همه کی نظر را بیان کرد اما بهتر است در شناخت بیشتر در دنیای واقعی و نه تنها صحبت تصمیم گیری کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۸۳
باسلام خدمت شما
دوست عزیز احساس نگرانی شما در این زمینه قابل درک است.
اگرچه به سن و سال خودتان و این که چه مدت است که ایشان را می شناسید و با او در ارتباط هستید و این که این رابطه چه مدت بعد از جدایی شما از نفر قبلی تشکیل شده است اشاره دقیقی نکرده اید اما اگر در تمام ابعاد رابطه با ایشان اوکی هستید رابطه های شما قبل از متعهد شدن به یکدیگر ارتباطی به طرف مقابل ندارد.
معمولا افکار زیادی در ذهن به صورت شبانه روزی تولید می شوند چرا که اساسا کار ذهن تولید افکار مختلف است.
اگرچه ما نمی توانیم مانع ورود این افکار به ذهن خودمان شویم و یا نوع آن و محتوای آن را انتخاب کنی و تعیین کنیم اما می توانیم در این که چقدر به هر کدام از آن ها با توجه به نوع و محتوایش بها بدهیم و با آن ها همراه شویم انتخاب کننده و تصمیم گیرنده باشیم و در این صورت ما خودمان در این زمینه تعیین کننده و تصمیم گیرنده نهایی باشیم و از آن جا که هر کسی با توجه به افکارش رفتار می کند خودمان در نهایت مسیر مان را مشخص کنیم نه این که خودمان را به دست جریان افکار مختلف خودمان بسپاریم.
این موضوع از آن نظر اهمیت بسیاری دارد که متوجه شویم خیلی از این افکار نه تنها ما را به سمت حل مسائل و مشکلاتمان و یا حرکت به سمت مسیر دلخواه زندگی مان هدایت نمی کنند بلکه مانع ما هم خواهند شد و اساسا ناکارآمد و یا ناموثر هستند.
به عنوان مثال افکار نگرانی خودشان به دو دسته کلی تقسیم می شوند.
یکی آن دسته از افکاری که ما را نگران می کنند و در عین حال به ما این پیام را می دهند که باید برای حل مسئله اقدامی انجام دهیم و به این ترتیب ما را به سمت حل یا مدیریت مشکل یا مسئله خاصی که موضوع نگرانی ما بوده است هدایت و راهنمایی و انگیزه مند می کند که به آن اصطلاحا نگرانی های کارساز گفته می شود.
مثلا نگرانی از کاهش کیفیت رابطه ما را به سمت انجام رفتارهای پیوند دهنده و پرهیز از انجام رفتارهای مخرب رابطه هدایت می کند و یا نگرانی از انتیجه امتحان یا کنکور ما را به سمت درس خواندن و انجام برنامه ریزی های دقیق تر سوق می دهد و یا نگرانی درباره درست بودن انتخاب و مناسب بودن فرد مورد نظرمان برای ازدواج ما را به سمت دریافت جلسات مشاوره قبل از ازدواج انگیزه مند می کند.
اما برخی دیگر از افکار نگرانی به گونه ای هستند که نه تنها پیام مفید و موثری برای ما ندارند بلکه حتی مانع انجام رفتارهای لازم و موثر به سمت اهداف و خواسته هایمان می شوند.
مانند فردی که به دلیل نگرانی درباره فرد مورد نظرش برای ازدواج کلا برای این موضوع اقدامی نمی کند و یا از انجام اقدامات لازم اجتناب می کند و یا نمی تواند از رابطه خودش لذت ببرد چون مدام ترس و نگرانی درباره جدایی یا از دست دادن و یا طرد شدن دارد که به این دسته از اکار هم افکار نرانی دردسر ساز می گویند چرا که فقط باعث دردسر و ناراحتی ما هستند.
با توجه به این مطالب مهم است که این نگرانی ها را از یکدیگر تشخیص دهید و به دسته دوم یعنی افکار نگران کننده دردسر ساز که ما کاری درباره آن ها از دستمان ساخته نیست و یا هر اقدامی که لازم بوده و تحت کنترل ما بوده است را انجام داده ایم را بیش از حد بها ندهیم و اجازه بدهیم باشند برای خودشان اما اجازه ندهیم مانعی برای ما در جهت تجربه یک زندگی خوشایند بشوند و از وجود آن ها آگاه باشیم و بدانیم که صرفا یک سری فکر هستند که در ذهن خود ما ساخته شده اند.
در مورد شما هم اگر این موضوع را با ایشان به نحی در میان گذاشته اید و ایشان مطرح کرده اند که مشکلی با این موضوع ندارند و در یک دانشگاه هم بوده اید به نظر می رسید این نگرانی خیلی کارساز نیست.
با توجه به تمام این مطالب به شما توصیه می شود اگر دیدید این افکار شما را رها نمی کنند و انرژی روانی زیادی زا از شما می گیرند بهتر است هرچه زودتر ببرای انجام بررسی ها ی بیشتر و ارزیابی های دقیق تر به یک روانشناس و یا مشاور مراجعه کنید تا راهنمایی ها دقیق تر و مداخلات لازم را در این زمینه دریافت کنید.
همچنین به شما توصیه می شود برای این که بتوانید تصمیم و انتخاب بهتر و مناسب تری برای ازدواجتان داشته باشید حتما جلسات مشاوره قبل ازدواج دریافت کنید تا بتوانید با آگاهی و شناخت بیشتر انتخاب و تصمیم گیری بهتری دراین زمینه داشته باشید.