درخواست مشاوره
سلام. نیایش هستم دانشجوی سال آخر دندانپزشکی. حدود 6ماه سعی کردم خودکشی کنم مثلا قرص خوردم، میخواستم خودم را از پشت بام پرت کنم یا وایتکس بخورم. با مادر و دوخواهرم اختلاف شدید دارم. مادرم مدام بچه های دوستانش را به رخ من می کشد و نفرینم می کند، حتی حاضر نیست به حرفهایم گوش بدهد و مدام به من فحاشی میکند. دوخواهرم هم همیشه مقابل من هستند و فحاشی را ادامه می دهند، چون مادرم میگوید توحق دوخواهرت را خوردی و برای تو بیشتر زحمت کشیدیم، آخرش هم به جایی که باید نرسیدی، تو اصلا عقل نداری بفهمی. همیشه بی کفایتی مرا برای بقیه تعریف میکند و از خوبی های بچه های دوستانش می گوید. هروقت هم میخواستم خودکشی کنم هیچکدام برایشان مهم نبود و هیچ توجهی نشان نمیدادند. هرروز بحث و دعوا می کنیم، حتی چندبار به من گفتند کاش میمردی ما راحت میشدیم یا مادرم میگوید کاش وقتی حامله بودم میکشتمت (بارها برای من و فامیل تعریف کرده که چون تو پسر نبودی، میخواستم تو را سقط کنم. چون بچه آخر خانوادم و سه تا دختر هستیم.) یا میگوید کاش فلان روز که داشتی غش میکردی نمی آمدم بالای سرت و میمردی. اصلا انتقادپذیر نیستند و فکر میکنند همه کارهایشان درست است و کسی فهمیده تر از آنها نیست. من مدتی است خیلی با این تصمیم که بطور جدی خودکشی کنم یا نه کلنجار می روم، واقعا از همه مخصوصا خانواده ام متنفر شده ام و از زندگی کردن خسته شده ام. لطفا راهنمایی کنید
نا امیدی در زندگی
دوست عزیز شما سال آخر دندانپزشکی هستید .
پس یک فرد موفقید . و زندگی خوبی در انتظار شماست.
زندگی که علاوه بر داشتن رفاه برای خودتون میتونید به دیگران کمک کنید.
تمام موارد بالارو بشنوید و مثل یک کلاغ پر همه رو پر بدید.
در آستانه رسیدن به موفقیت اجازه ندید کسی شما رو منحرف کنه .
اگر قرار به نبودن شما بود اصلا متولد نمیشدید.
پس این خواست خدا بوده و خواست خدا مقدم بر هر خواستی هست .
به همین خاطر موضوع خودکشی رو برای همیشه فراموش کنید .
شما نقشی در زندگی دارید که برای اون خلق شدید .
وقتی به این صورت فکر کنید هیچ رفتاری در دنیا شمارو ناراحت نخواهد کرد.
چون شما هدف اصلی رو میبینید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
بعد از یکسال آشنایی بادختر خانمی دوست شدم، الان ۶ ماهه که باهم دوستیم . رابطمون خیلی خوبه و هدفمون از دوستی ازدواج بعد از دو سال دیگهاس و امکانش قبل از دو سال نیس و از این بابت هر دو مطمئن هستیم، ولی بعضی وقتها من احساس میکنم عدم برقراری رابطه جنسی باعث میشه ازش سرد شم،گرچه خودمم نمیخوام ولی تاثیر میزاره رو رفتارم تا حددی که سردی من کاملا قابل احساس میشه،هر دومونم باکره هستیم و قبلا رابطهایتجربه نکردیم،
دقیقا نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنین نمیخوام یه همچین مسئلهای باعث خراب شدن رابطمون بشه،
هدف از رابطه دوستی پسران
دوست عزیز همونطور که خودتون هم اقرار کردید .
هدفتون از این رابطه برقراری رابطه جنسی است .
و امیدوارم طرف مقابل شما اونقدر عاقل باشه که به چنین درخواستی جواب مثبت نده.
چون در ایران هستید و خودتون بهتر از هر کسی شرایط رو میدونید .
بهتره با خودتون روراست باشید .چون هدف شما برای این دوستی درنهایت میتونه به بی آبرویی این دختر ختم بشه .
چون شما که هنوز به هم نرسیدید اینطور سرد شدید .
وای به حال روزی که رابطه جنسی برقرار کنید و دیگه عطشی برای رسیدن به دختر نداشته باشید.
که تمام این مسایل مصداق بارز خیانت در زندگیه.
امیدواریم در نگرشتون تغییراتی ایجاد کنید .