دعوا بر سر دیگران و اتفاقات گذشته
سلام.وقت بخیر.من خانم هستم، مشکل ریشه ای که من با همسرم دارم که خودم باعث و بانیش بودم این است که من دو سال که عقد کردم و در ابتدایه ازدواجم دچار یه گونه مشکلاتی سوء تفاهمی با همسرم شدم مثل(( حتما هرکاری بکنم باید به همسرم اطلاع بدهم یا شب چله ای که برام گرفتن به هاطر یه سوء تفاهم که من اشتباه متوجه شده بودم و برخی از هدیه های همسرو پس داده بودم و ایشون خیلی ناراحت شدن از این موضوع…)) همه مشکلاتی و بحثی که بین من و همسرم پسش میومد من با مادر یا پدرم درمیون گهگاهی میگذاشتم و باعث دعواهای بیشتر میشد..نه که پدر مادر راهنمایی بدی کنند ولی دلسوزی اون موقع دچار مشکلات بیشتر من میشد..و همین که همسرم هم از این موضوع که پدرو مادرم در مسائل بین من و ایشون دخالت میکنند ، مطلع بودند کاملا ناراحت و کینه در ایشون درست شده بود. اتفاقات زیاده بوده و تمام شده ان مشکلات و گذشته. اما الان یکی از مشکلاتی که هست اینکه چون من هنوز تو عقدم، پدر من شیفت کاریشون جوری هست که در هر دوهفته میتوانند شبها استراحت داشته باشند و دوست دارن مه اون شب ها در خانه شان راحت باشند. به هر حال یه مشکل بزرگی که از قبل هم بوده برام همینه چرا ؟چون شوهر من این رو نمیتونه قبول کنه که من بگم امشب بابام هس نیا خونه ما..وقتی همچین حرفی هم میزنم از گذشته مدام میگه و میگه تو من رو فدایه مامان بابات میکنی و… و توفع داره من با وجود اینکه خونه بابام هنوز هستم فقط به خواسته های اون توجه کنم. میدونم این که شاید ناراحتی یا کینه ای از پدر و مادرم همسرم در دل داره تقصیر خودمه و خودم باعث شدم با کارم که حرف رد و بدل میکردم بین خودم و همسر و والدینم. دنبال یه راه کار هستم تا ذهن همسرم این کینه هارو از یاد ببره و مدام نبش قبر نکنه یا اینکه خودم رو درست کنم. تو ذو خدا کمک کنید
سلام به شما دوست عزیز
در هرصورت هردوی شما در این دوسال نیاز است که به شرایط خانوادگی و رفتاری و اخلاقی یکدیگر آشنایی بیشتری پیدا کرده باشید در این حالت است که می توانید بدون سرزنش کردن یکدیگر در کنار در نظر گرفتن شرایط و نیازها و توقعات خودتان دیگری را نیز ببینید و در کنار هم رشد کنید.
در این مسیر اینکه هنوز تمرکز و بازگشت به گذشته وجود دارد یعنی مشکلات شماها در آن زمان حل نشده است بلکه فقط از آن عبور کرده اید در این مسیر اهمیت زیادی دارد که باهم همراه شوید و اگر قرار است مسیر زندگی مشترکتان را ادامه بدهید در همین دوران عقد این مشکلات را جدی تر در نظر بگیرید و در مسیر تعاملی بهتری باهم پیش بروید.
در این مسیر بهتر است بجای تلاش برای فراموش کردن این مسائل پیش آمده با کمک زوج درمانگر هردویتان پیش بروید و هرکدام سهم خودتان را بردارید و آن را اصلاح کنید در کنار اینکه مسیر ارتباطی و تعاملی بهتری را در زمان روبرو شدن با مسئله و یا مشکلی ایجاد کنید.
در هرصورت خانواده ها به دلیل حساسیتی که به فرزندان خود دارند در زمان بحث و اختلافات آنها در زندگی مشترک ممکن است جبهه گیری داشته باشند پس اهمیت دارد که شماها حریم خصوصی زندگیتان را حفظ کنید و اگر مشکلی هم وجود دارد از یک متخصص کمک بگیرید .
در این مسیر بهتر است با همسرتان برای مراجعه به زوج درمانگر صحبت کنید تا بتوانیم با صحبت با هردوی شما کمک کنیم شرایط بهتری را تجربه کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۵۸۹۵
سلام، خسته نباشید
پدرم مشکل اسکیزوفرنی داره
و مریضیش رو قبول نمیکنه دارو و اینا هم نمیخوره
وزندگی منو مامانم و خواهرم سخت شده
دائم از گذشته تو زندگی تو سرمون تکرار میکنه
و یا فکر میکنه که دارن تعقیبش میکنن و یا میخوان بکشنش
و خیلی شکاک و بدبینه
حتی به مامانم
بوده که میخواسته بزور به مامانم بگه تو این کار رو کردی
در صورتی اصلا همچین اتفاقی نیوفتاده
در کل بیماریش شدیده
و زیر بارش هم نمیره
اصلا هم تو زندگیمون ارامش نداریم
یا همش استرس داریم
یه مشاوره میخوایم که بتونیم یه شکلی حالیش کنیم که دکتر و مشاوره رو بپذیره
و میخواستم بدونم اصلا میشه کنارش زندگی کرد؟
سلام به شما دوست عزیز
ببینید اگر مشکلات بیماری پدر به اندازه اید است که بر روند زندگی شما تاثیر گذاشته است خب در این مسیر می توانید با روان پزشک پدر برای بستری شدن ایشان و دریافت درمان صحبت کنید در این حالت اگر متخصص پدرتان تشخیص بدهند خبر شرایط لازم برای بستری کردن ایشان به کمک تیم پزشکی ایجاد می شود.
اما در مورد شرایط زندگی خانوادگی خب شما و مادرتان نیاز است که نسبت به شرایط زندگی و مشکلات پدر در مورد همراهی با ایشان و یا حتی جدایی تصمیم گیری کنید.
سپاس فراوان