ربات مشاوره
یک مسئله و مشکل رفع نشده مانند سرطان می باشد .
که توان منتشر کردن آن به محیط های دیگر در ارتباط تان را دارا می باشد .
و شاد بودن و عشق و همینطور زیبایی را از بین خواهد برد.
همانطور که میدانید دنیا تحول و تغییر پیدا کرده است.ربات مشاوره
ربات مشاوره آنلاین
مشاورهها فراوان شده اند و در راستای آن هم تقاضاها و خواسته ها هم بیشتر شده است.
اتفاق های فراوانی در هر محیط رخ خواهد داد مانند:ربات مشاوره
مدرسه ها و همینطور محل کار، در ارتباط و در تکنولوژی و غیره.
همه اینها برای ما و همین طور زندگی و طرز فکرمان موثر میباشند.
بنابراین جای تعجبی نمی باشد که اضطراب و تنش در زندگی اشخاص هم بیشتر شود.
- با اتفاق های فراوانی که در حال رخ دادن می باشد .
- و چیزهای فراوانی که با آنها سروکار داریم .
- همیشه برای یک نفر این ممکن می باشد .
- که همه این کارها را بتواند به تنهایی انجام دهد .
- به همین دلیل می باشد که مشاوره ارزش و اهمیت فراوانی دارد.
نیاز به ربات مشاوره
برخی اوقات به مدیریت درآوردن تمام کارها به دور از فهم و درک شخص خواهد شد.
اتفاقها در زندگی زیاد می باشد و در سطح های بسیار فراوانی اتفاق میافتد.
که ارزش یکسانی را دارا می باشد.
و رسیدگی کردن به آن ها و انجام دادن آن به نحو احسن میتواند بسیار طاقت فرسا باشد.
- برخی اوقات برای پرداختن به همه این عوامل به کمک احتیاج می باشد .
- در صورتی که برخی از این مشکلات را می توان با کمک گرفتن.
- از دوستان و همینطور بستگان بر طرف کرد.
- جهت رسیدگی کردن به بقیه آن که دشوارتر می باشد .
- امکان دارد که به یک متخصص و یا فرد باتجربه احتیاج داشته باشید.
- و اینجا می باشد که مشاوره کار خود را آغاز خواهد کرد.
خصوصیات ربات مشاوره
- مشاوره تریبونی را ارائه می دهد که از طریق آن شخص می تواند.
- با یک مشاور گفت و گو کند مشاور شخصی می باشد .
- که آموزش دیده و در این رشته دارای تخصص می باشد.
- که به او کمک خواهد کرد که جهت برطرف کردن مشکلات.
- از طریق راه های متعدد راهحلهایی را به دست آورد.
- هرچند امکان دارد حوزه های مشاوره تغییر و تحول پیدا کند .
- ولی اصل اولیه مشاوره به همان طریق می باشد.
- محدوده فعالیت مشاوره بسیار گسترده می باشد .
- که شامل حوزههایی مانند مشاوره شغلی و صنعتی .
- مشاوره ازدواج ، مشاوره اعتیاد و مانند آن می باشد.
- پس یک مشاور امکان دارد موسس های آموزشی .
- و همینطور مرکز های پزشکی و غیره مشغول به کار کردن باشد.
شیوه مشاوره فردی
وقتی که شخصی دارای استرس می باشد.
و درگیر مسئله های عاطفی قرار گرفته است .
امکان دارد و جلوی منطق او گرفته شود.ربات مشاوره
و شاید برای او ممکن نباشد که به یک شیوه بیطرفانه دست پیدا کند.
و یا دامنه مشکل امکان دارد آنقدر دشوار و وسیع باشد.ربات مشاوره
که برطرف کردن آن از عهده یک نفر خارج باشد.
اینجا می باشد که می توان از یک مشاوره یاری گرفت.
- یک مشاور فردی می باشد که به حرفه بدون قضاوت کردن .
- مسائل را محرمانه نگه خواهد داشت و به این خاطر می باشد.
- که اشخاص آن را عملکرد غیر تهدیدی میدانند .
- که میتوانند با پذیرفتن آن از بیشتر مشکلاتشان رهایی پیدا کنند.
تعریف اصطلاح مشاوره
مشاوره اصطلاحی میباشد که بسیار گسترده و دارای چندین رویکرد دلیلی می باشد.
محدوده فعالیت مشاوره با نوع و ماهیت مشکل تحول پیدا خواهد کرد.ربات مشاوره
استفاده کردن از یک شیوه یا یک عملکرد نمیتواند برای همه مسئله ها موثر باشد.
بستگی به نوع مشکل و یا همینطور معضل،مشاوره جهت اتخاذ .
عملکرد ضروری به تصمیم گرفتن میپردازد.ربات مشاوره
در این راستا محدوده فعالیت مشاوره را میتوان.
به صورت گسترده به رویکردهای بخصوصی به تصمیم گرفتن پرداخت.
که این رویکردها شامل موارد زیر خواهد شد:
از میان برداشتن استرس و اضطراب
- هنگامی که شخصی دارای مشکل می باشد .
- و از نظر احساسی درگیر مسئله ای قرار گرفت.
- این حالت میتواند مانع از استعداد و همینطور واقعبینی در شخص شود.
- و اینجا می باشد که یک مشاور به یاری او خواهد آمد.
- برخی اوقات شخص به یک گوش شنوا احتیاج دارد.
- تا بتواند خود را به تخلیه کردن بپردازد .ربات مشاوره
- و به راهکارهایی به دست پیدا کند.
- مشکلات ایجاد شده بخاطر دعواهای خانوادگی یا فضای کار .
- و همینطور مشکلات ارتباطی و فشارهای روانی .
- و همینطور استرسی که به دنبال این مشکلات به وجود میآید .
- میتوان با کمک گرفتن از یک مشاور بر طرف شود.
ارائه دادن راهکار در مشاوره
یک مشاور بر اساس دامنه مشکل روند پیدا کردن راهکار .
توسط خود شخص را آسان تر خواهد کرد .ربات مشاوره
و یا اگر مشکلی برای یک شخص پیچیده باشد.
که نتواند به تنهایی راهکاری برای آن پیدا کند .
که مشاور راهکارهایی را در اختیار او قرار خواهد داد.
به طور مثال تصور کنیم فردی به تحصیل در رشته پزشکی دارای علاقه می باشد .
ولی او مقدمات قبول شدن در این دوره را هنوز به پایان نرساند.ربات مشاوره
و یا متوجه میشود که به سختی میتواند از عهده آن برآید .ربات مشاوره
در چنین موقعیتی مشاوره با ارائه دادن گزینههایی جهت حرفه ای جایگزین .
برای آن مثل فیزیوتراپی و یا همینطور دندانپزشکی به او کمک میکند.
حل مشکلات در مشاوره
- فردی که به حال خود رها شده است شخصی می باشد .
- که دارای استرس می باشد و در حقیقت امکان دارد.
- در روبه رو شدن با یک مشکل برای برطرف کردن آن قادر به پیدا کردن چاره نباشد.
- بنابراین به کمک یک مشاور احتیاج دارد.
- مشاور یاری خواهد داد تا به علت و دلیل ریشه مشکل .
- یا مشکلاتی پی ببرد و آن را بهتر به درک کردن بپردازد.
- در ادامه آن گزینه ها و همینطور انتخاب هایی که بتواند.
- مورد ارزیابی قرار دهد را جلوی پای فرد میگذارد .
- و در به دست آوردن یک راهکار مطلوب یاری خواهد داد.
سلام
من پسری هستم سی چهار ساله مدرک دوم دبیرستان با درامد ۱ میلیون در ماه که هر لحظه امکان داره اخراجم کنند وبیست و پنج میلیون پس انداز که هنوز نمیدانم ازدواج بکنم یا نه چون سوالات زیادی برایم بدون جواب مانده اولا بااین درامد چند برابر زیر خط فقر چطور از مخارج روازانه بربیام
دوم هزینهای مراسم ازدواج سکه های مهریه
سوم هدف از بچه دار شدن چیه بچه ای که سی سال براش زحمت بکشی خرجش بکنی با این تورم بعد هیچ وبرای سن بلوغ بچها چه کاری می توان کردیعنی سنی شهوت زیاده بااین وضعیت اینترنت و اجتماع
چهارم من چطور شریک زندگی خود رو که قرار حداقل مثلا پنجاه سال با هم زندگی کنیم بدون شناخت یا مثلا در عرض چند ماه انتخاب کنم با توجه به مسائل روحی جنسی و غیره
با سلام خدمت شما دوست عزیز
نگرانی های شما قابل درک می باشد و اینکه آیا باشرایط اقتصادی فعلی می توانید از عهده زندگی برآید شاید صادقانه این موضوع این باشد که بعد از ازدواج شما نیاز به تلاش بیشتری دارید چون میزان خرج های شما افزایش میابد و اینکه شناخت بله نمی توان به راحتی و در چند جلسه شناخت کافی در مورد یک فرد صورت گیرد بهتر است نسبت به شرایط اقتصادی خود و بسته به معیارهای شما برای ازدواج اگر فرد خاصی را در نظر دارید با ایشان صحبت کنید و از خانواده ها بخواهید مدتی را زیر نظر آنها به شما فرصت شناخت بدهند تا بتوانید با گفت و گو در مورد معیارهایتان و حضور در اجتماع و خانواده با مشاهده و صحبت و در کنار آن کمک از مشاوره پیش از ازدواج به شناختی نسبی دست پیدا کنید تا بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید . داشتن فرزند نیاز به آمادگی روحی هردو زوج و شرایط اقتصادی و اجتماعی نسبی دارد و شما می توانید با همسرتان در مورد این موضوعات صحبت کنید و تا زمانی که شرایط بهتری پیدا کنید به خودتان فرصت بدهید تا آمادگی لازم را کسب کنید . در مورد مسائل نوجوانان این مسئله ای است که برای همه نوجوانان در سن بلوغ رخ می دهد و نیازهای جنسی آنها به صورت بیشتری نمایان می شود و با توجه به شرایط اینترنت و فضاهای مجازی بله احتمال خطر بیشتری وجود دارد اما اگر شما در تربیت فرزندتان مسیر بهتری را پیش بگیرید حتی با بودن این نیازهای طبیعی و قابل درک در سن او امکان انحراف و مشکلات در سن نوجوانی برای او کاهش میابد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
شاد باشید
سلام خسته نباشید دختری هستم ۲۲ساله متاهل و دارای یک دختر ۴ماهه تو شهر غریب و دوراز خانواده ازدواج کرده ام یک سال خانه دار هستم خیلییی میخوابم و همیشه تنها و افسرده هستم دخترمم در کنار من میخوابد اصلا میل ب هیچ کاری ندارم اصلا هیچ کاری نمیکنم ولی انگار همیشه کوه کنده ام و خسته ام شوهرم صبح میرود شب می آید وقتی هم ک میاد شام میخورد میخوابد اصلا بمن توجهی نمیکند اصلا بیرون مرا نمیبرد هر وقتم ازش درخواست بیرون کرده ام مرا میبرد خانه شان اون ها هم همیشه عین این خدمت کارا بامن رفتار میکنند و همیشه بمن دستور میدهند خسته شدم و چاره ای ندارم چون پشت و بانه ای هم ندارم خیلیییی تنهام دلم برای دخترم میسوزد تورو خدا راهکاری بمن بدهید کمکم کنید خدا خیرتان بدهد اجرتان با آقا امام رضا باشد؟؟؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت داشته باشید که این علایم می تواند علایم افسردگی باشد و بهتر سات به آن توجه داشته باشید .
۱٫ روابط عاطفی و جنسی شما با همسرتان رضایت بخش می باشد؟
۲٫ رابطه شما با دخترتان چگونه می باشد؟>
۳٫ در چه زمان هایی از نظر روحی در شرایط بهتری قرار دارید؟
۴٫ چند مدت است این علایم را دارید؟
۵٫ واکنش همسرتان نسبت به رفتارهای خانوادیشان چگونه می باشد؟
لطفا به این سوالات پاسخ بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم
سلام خانمی هستم ۳۰ساله با۲فرزند چندی قبل یه شوهرم شک کردم باخط جدیدبه اوپیام دادم می دونم کاراشتباهی کردم ولی اتفاقیه که افتادهتلاصه خیلی استقبال کردحتی تاپای صیغه هم پیش رفتیم زمانی که متوجه شدانکارکرد وبهانه کردمی خواستم ببینم کی بازندکیگ بازی کرده من ازاودلسردشدم مدام باخوددرفکرم نکنه خیانت کنه واقعا نمی دونم چیکارکنم نه نی تونم ادامه بدم نه اینکه ببخشمش درضمن شوهرم قبلا خانمی رودوست داشت که الان طلاق گرفته وهرازگاهی اونو میبینه حالابایدچوارونم خودش همکاری نمی کنه وبه پیش مشاورخانواده هم نمیاد
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که برای اینکه بیان کنید همسرتان به شما خیانت می کند نیاز به دلایل قانغ کننده می باشد و بهتر است برای آرامش روحی خودتان هم که شده است از اینگونه مسیر ها برای امتحان کردن همسرتان استفاده نکنید و سعی کنید اگر به ایشان شک دارید با دلایل قانع کننده این موضوع را بیان کنید.
رابطه ایشان با این خانم برای شما چه معنایی دارد و ایشان می دانند که شما از این رابطه باخبر هستید و واکنش هریک از شما نسبت به ان چگونه می باشد؟
سلام ممنون ازپاسخ شمابله گویاقبلابه نیت ازدواج بوده ولی خانواده مخا لفت کردند متاسفانه همه فامیل ازاین حس باخبربودندمن خودم هم این موضوع رامیدانستم حال هم که این مشکل پیش امده واین خانم طلاق گرفته ازفامیل یااشنا هشدارمیدهندمحله ماخیلی کوچک است شایدبه این دلیل باشد شوهرمن دررابطه خیلی تنوع طلب است من ازاین جهت نگرانم درلحظهای که پیش من است او به روابط زناشویی وبهداشت توجهی نمیکند ازرفتاروغیره…..ولی بیرون ازمنزل فردی تمیز وخوش بزخورداست به نظرشمابااین مشکل چطوربرخوردکنم
دوست عزیز ممکن است این حساسیت شما و شک کردن هایتان بخاطر صحبت های دیگران نیز ایجاد شده باشد بهتر است به انگونه سخن ها تمرکز نکنید و سعی کنید تا زمانی که دلیل قانع کننده ای برای خیانت همسرتان ندارید در این مورد صحبتی نکنید .
اما در مورد روبط جنسی بهتر است در آرامش و بدون توهین با ایشان در مورد روابط جنسی و فانتزی های جنسیتان و هر چیزی که می تواند به رابطه جنسی شما بهبود ببخشد بدون توهین و تحقیر کردن یکدیگر صحبت کنید تا بتوانید نتایج بهتری بدست آورید .
سلام
من فکر میکنم دنیا بازیه و همه چیز ساختگی است…….ممنون
سلام من خانم ۲۵ ساله هستم در سن ۱۲ سالگی عاشق مردی که ازخودم۱۳ بود شودم وبعد از ۵سال دوستی متوجه شودم اون خانم باز هست ولی خیلی دوستش داشتم بعد گفتم ازدواج کنم فراموشش می کنم ودر سن۱۷ سالگی با اولین خواستگار ازدواج کردم و حالا یک بچه دارم وهنوز یک روز هم فراموشش نکردم خیلی دوست دارم فراموشش کنم چون زندگیم را دوست دارم لطفا کمکم کنین خواهش می کنم دارم دیوانه میشم
سلام به شما دوست عزیز
زهرا جان دقت داشته باش که شما در سن ۱۲ سالگی وارد رابطه شده اید و این به این معنا می باشد که شما حتی دوارن بلوغ را نیز ممکن است شروع نکرده باشید در آن سن و بیشتر یک کودک محسوب می شوید و در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر تصمیم گیری ها هیجانی می باشد مانند تصمیم به ازدواج شما با اوین خواستگار بدون شناخت و یا رابطه با یک مرد در ان سنین که می تواند برای شما آسیب زا باشد اما شما به آن توجه نداشته اید در کنار اینکه در آن دوران خیالپردازی قدرت زیادی دارد و باعث می شود که حتی سالها ذهن شما درگیر یک موضوع بماند و با بزرگنمایی سالها آن را ادامه بدهید .
با توجه به اینکه ردزمان فعلی شما متاهل می باشید و فکر کردن به گذشته می تواند به زندگی مشترک شما آسیب وارد کند بهتر است به صورت حضوری چند جلسه شناخت درمانی را در این زمینه دریافت کنید تا بتوانیم به شما در این زمینه کمک کنیم.
دقت کنید که به نظر می رسد که شما دنیای درون را بیشتر مورد بررسی و برای زندگی مناسب تر می بینید و به همین دلیل واقعیت های بیرونی را مانند متاهل بودنتان و دوست داشتن زندگیتان را با قدرت زیادی که خیالپردزای ها و بزرگنایی درونی شما دارد نادیده می گیرید .
احساسات و افکاری که شما تجربه می کنید از اهمیت زیادی برخوردار می باشد و به همین دلیل نیاز به یک دروه مشاوره برای کمک به شما می باشد .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
سلام روزتون بخیر من ی برادر ۱۵ ساله دارم داره ب سمت سیگار و دوست دختر و این مسائل میره
خانواده هم طوری هستن ک هر چند ناه دعوا و بحث هست
برادرم این موضوع رو ب من گفت و من نمیتونم با خانواده درمیان بذارم چون فورا ب روی برادرم میارن و سرزنشش میکنن و اوضاع از اینی ک هست بدتر میشه پدرمم اخلاقش طوریه ک رابطه ی دوستانه ای با برادرم نداره تو رو خدا بگین من چیکار کنم و چ رفتاری باهاش داشته باشم
عزیزم نکته اول از براددتون بخواهید که به مشاور مراجعه کنید چون یک بحران دوران نوجوانی دارند و وقتی خانواده توان مدیریت نداره بهتر توسط مشاور انجام بشه و از طرفی با ایشان سر این موضوعات بحث نکنید یک دوست خوب و راهنما بی طرف بهتر است از یک آدم دلسوز جانبدار است. بذارید درد و دل کنه و شما هم از دست نده
سلام ببخشید من یه دختر۲۳ سالهم که تاجایی که یادمه از دوره اول دبیرستان به بعد حس خشونتم زیاد شد، با هر حرفی باب میلم نبود ناراحت میشدم و داد میزدم.زودم آشتی میکردم
خونوادمم از اون خونواده هایی نیستن که اهل زدن و کتک باشن ولی یه داداشی دارم که وقتی عصبانیم میکنه میزنمش، ۱۰ سال ازم کوچیکتره
اون روش هایی که واسه دورشدن از خشونت هر سایتی نوشته رو وقتی انجامش میدم اون حس لعنتیه عصبانیت میمونه توو وجودمو هی میگم چرا من خودمو خالی نکردم،وقتیم که بروزش میدم بعدش یه عذاب وجدان میگیرم که دلم میخواد بمیییییرم..
تاثیر چندسال پشت کنکوری بودن هم کم نبوده سر این قضیه
میشه بگید من چیکار کنم کمکم کنید توروخدا😭
الانم به داداشم گفتم برو در بیرونو ببند (چون من خودم نمیتونسم) لج کرد گف نمیرم سیلی زدم به صورتشو دستش و سرشو با دستام گرفته بودم فشار میدادم داد میکشیدم ک میری یا نهههه
سلام توروخدا کم کن کنین
من ب یه پسر فامیلمون ابراز علاقه کردم گفتن فعلا قصد ازدواج ندارن
هنر وقت بهشون پیام میدادم زود خواب میداند اما حالا چند روزه ک جواب ندادن
حتی وقتی پیام میدادم و نبودن فردا شب یا شبش جواب میداند اما حالا جواب نمیدن
هربار هم بهم می گفتن مراحمین راحت باشین
باید چیکار کنم
سلام به شما مائده جان
خب ایشان حدود خود را مشخص کرده اند و بیان کرده اند که تمایلی به ازدواج و ارتباط ندارند پس اینکه به شما جواب ندهند کاملا طبیعی می باشد در این مسیر در کنار احترام به احساسات خود بهتر است که از درگیر شدن در اینگونه روابط یک طرفه خوداری کنید و به خودتان فرصت بیشتری بدهید در هرصورت این آقا از احساسات شما آگاه هستند و اگر احساس مشترکی داشته باشند در این مسیر می توانند اقدام کنند.
سلام
من ی دختر ۲۰ ساله هستم
خواهرم ک
۱۵ سالشه یکم عجیب رفتار میکنه و بالاخره تونستم باهاش حرف بزنم و خب تقریبا باهاش ارتباط صمیمی برقرار کردم و فهمیدم ک اون یه جوری شده یعنی بیشتر چیزای بد رو دوست داره ترجیح میده بد باشه و به حدی خشن شده ک با همه دعوا داره و یه جورایی احساس میکنه شیطانه و از خودش میترسه اولا اهمیت نمیدادم ولی الان منم از اون میترسم گاهی اون خیلی شیطانی رفتار میکنه همش تو فکر مرگه ولی ن مرگ خودش مرگ دور و بریاش میترسم ک اسیبی ب خودش برسونه اون ب ومپایر ها اعتقاد داره و باور داره ک اون نمیمیره و در اصل وقتی بمیره جاودانه میشه و ب یک ومپایر تبدیل میشه من اصلا درکش نمیکنم اما خیلی نگرانشم لطفا کمکم کنین میترسم به خودش اسیب جدی بزنه اون قبلا سابقه خودکشی داره
سلام به شما آوا جان
نگرانی شما برای خواهرتان قابل احترام می باشد اما در این مسیر صحبت کردن به تنهایی کارساز نیست و با توجه به هذیان ها و تفکرات آسیب زایی که مشاهده می شود در این مسیر بهتر است در همین زمان برای بررسی شرایط روحی خواهرتان بدون هرگونه برچسب زدن و یا تشخیص گذاری به صورت حضوری او را به روان پزشک و روانشناس ارجاع بدهید و کمک کنید که دوره های درمانی به صورت کامل طی شود.
سلام من یه دختر ۱۷ساله هستم و به خاطر مسائل و یه سری مشکلات وحشتناک در کودکی برام افتاده بخاطر اونا عصبی شدم سه سال پیش شروع کردم به خودزنی جوری بود هرشب خوردنی میکردم هرشب دعوا بود مادرم میدید دستامو دعوا بود وقتی اینکارو میکردم آروم میشدم توی یه سال هرشب من خودزنی بود بعدش رفتم دور قلیان کشیدن وقتی میکشیدم درصد خودزنیم میومد پایین در هفته شاید یبار همه بهم میگفتن جوری میتونی درد ندارع ولی درحالی ک من وقتی اینکارو نمیکردم دردم بیشتر بود وقتی میزدم آروم میشدم اصلا دردش حالیم نمیشد این گذشت یه سال پیش نامزد کردم و وقتی نامردی کردم دیگه خودزنی خیلی کم شده وقتی دعوا میکردم ولی به جاش رفته بودم رو دور قرص خوردن سه بار قرص خوردم باره اول قرص متفورمین ماله قند خوردم باره دوم ۴۰تا قرص استامینوفن کدئین دار ک کبدم داشت خراب میشد ۱۶ساعت دارو بهم تزریق کردن هر بار که قرص میخوردم بیمارستان و شستشو معده و هزار بدبختی نمیزاشتم لوله بندازن چهار پنج نفری میریختن و به زور لوله از ببینیم به معدم وصل میکردن دستام الان گوشت اضافی آورده چند بار هم رفتم لیزر ولی فایده ندارع میشه کمک کنید
سلام به شما آیلار جان
ببین عزیزم با توجه به خودزنی و خودکشی که بیان می کنیدنشان از شرایط روحی شما دارد و نیاز است که شما روند درمان خود را با روان پزشک و روانشناس شروع کنید چون این شرایط به مرور می تواند با مشکلات بیشتری برای شما همراه شود پس بهتر است که مشکلات خود را جدی در نظر بگیرید تا بتوانید در مسیر درمان شرایط بهتری پیدا کنید و بتوانید مسیر رشدی خود را طی کنید.
سلام وقت بخیر
دخترم ۱۶ ساله
بنده خیلی زود به هر چیزی وابسته میشم و عادت میکنم میشه راهکار بگید
سلام به شما دوست عزیز
در اول نیاز است که نگاهی به مفهوم وابستگی بیندازیم وابستگی حالتی مانند اسیر شدن را در فرد ایجاد می کند و احساس می کند اگر وابستگی را کنار بگذارد دچار ترس و وحشت می شود. فردی که بیش از حد احساس وابستگی نسبت به یک نفر دیگر داشته باشد، بدون آن شخص احساس حقارت و ناامیدی می کند و زمانی که بخواهد از این وابستگی دست بکشد و درمان را شروع کند قطعاً با دشواری های فراوانی مواجه می شود. اعتیاد به داشتن شخصی دیگر کنار خود معمولاً فرد را دقیقاً مانند افراد معتاد به مواد مخدر می کند که برای وابستگی خود از توجیهات دوست داشتن و عشق استفاده می کنند.
افراد وابسته در مهرورزی و کمک گرفتن از دیگران خیلی تلاش میکنند، انگار میخواهند همیشه تایید دیگران را بگیرند و حتی کارهایی که گاهی به ضرر خودشان هم باشد، انجام میدهند و خب این باعث میشود که در بیشتر مواقع آسیب زا بودن یک ارتباط را نادیده بگیرند .
داشتن وابستگی زیاد در فرد این حس را در او به وجود می آورد که در نبود او توانایی ادامه زندگی ندارد و احساس نابودی می کند. افرادی که به مشکل وابستگی زیاد دچار هستند از تنهایی بیزار هستند و تحمل تنهایی غیر قابل تحمل و ناامید کننده است. افراد وابسته اعتماد به نفس پایینی دارند و مسئولیت های اصلی زندگی خود را به دیگران واگذار می کنند و حتی اگر اعمالی را نیز انجام دهند مشتاق اند که توسط دیگران تأیید شوند.
در این موارد خب نیاز است که مسیر رشدی و روابط شما در کنار اینکه وابستگی که شما تجربه می کنید بررسی شود تا بتوانیم به شما کمک کنیم در کنار پاسخ به نیازها ارتباطی خود بتوانید مسیر رشدی بهتری را طی کنید.
سلام ببخشید من میخواستم راجب موضوعی کمکم کنید. راستش من توی رابطه ای هستم که علاقه در این رابطه دوطرفست خداروشکر خیلیم بهمدیگه علاقمندیم ولی بخاطر مسائلی نمیتونیم باهمدیگه باشیم چون خانواده هامون ناراضین..راستش شخصی که من باهاش تو رابطم دوتا نسبت بامن داره مثلا هم میشه پسر داییم هم خواهرزاده م این جوری بهتون بگم بابام از زن قبلیش یکدونه دختر داره وقتی با مامانم ازدواج کرده دخترشم با داداش مامانم ازدواج کرده یعنی خواهرم با داییم ازدواج کرده و اون شخصی که من بهش علاقه مندم پسر ابجیمه یعنی هم پسرداییمه هم خواهرزاده م بخاطر همین خانواده هامون مخالف رابطه ما هستن چون میگن این عمل حرامه و شماها نمیتونین باهمدیگه باشین بخاطر همون اون شخصی که دوستش دارم میگه بیا فرار کنیم ولی من بخاطر ابروم دلم نمیخاد این کارو بکنم یعنی دوست دارم کنارش باشم ولی بخاطر ابروی خودم و خانوادم نمیتونم این کارو بکنم احساس عذاب وجدان میگیرم و راستش فکر میکنم این تصمیم که فرار کنم یه جور خودخواهیه.. ولی اگر فرارم نکنم نمیتونم باهاش تو رابطه باشم چون خانواده هامون مخالفن و من الان خیلی سختمه تصمیم گیری نمیدونم باید چیکار کنم.. اینم بگم که من تو یه شهر دیگه زندگی میکنم اونم تو یه شهر دیگه و سال به سال اونم تو مسافرت هایی که میریم میبینمش خیلی سختمه تصمیم گیری.. ممنون میشم خیلی سریع راهنماییم کنید.
سلام.
درک میکنم که این یک وضعیت دشوار برای شماست. از یک طرف، شما به شخصی که دوستش دارید علاقه دارید و میخواهید با او باشید. از طرف دیگر، خانوادههای شما مخالف رابطه شما هستند و شما نگران آبروی خود و خانوادهتان هستید.
در اینجا چند نکته برای کمک به شما در تصمیمگیری وجود دارد:
* **اول از همه، سعی کنید علت مخالفت خانوادههای خود را دریابید.** آیا آنها نگران عواقب مذهبی یا اجتماعی رابطه شما هستند؟ آیا آنها نگران سلامتی شما هستند؟
* **اگر میتوانید علت مخالفت خانوادههای خود را دریابید، ممکن است بتوانید برای حل آن اقدام کنید.** به عنوان مثال، اگر آنها نگران عواقب مذهبی رابطه شما هستند، میتوانید با یک روحانی یا مشاور مذهبی صحبت کنید تا آنها را متقاعد کنید که رابطه شما اشکالی ندارد.
* **اگر نمیتوانید علت مخالفت خانوادههای خود را دریابید، یا اگر آنها حاضر به تغییر نظر خود نیستند، باید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید رابطه خود را ادامه دهید یا خیر.**
در اینجا چند نکته برای کمک به شما در تصمیمگیری در مورد اینکه آیا میخواهید رابطه خود را ادامه دهید یا خیر وجود دارد:
* **با خودتان صادق باشید.** به این فکر کنید که آیا واقعاً میخواهید با این شخص ازدواج کنید یا خیر.
* **در مورد انتظارات خود از ازدواج فکر کنید.** چه چیزی از یک ازدواج میخواهید؟
* **با شریک زندگی خود در مورد انتظارات خود صحبت کنید.** مطمئن شوید که شما و شریک زندگیتان در مورد انتظارات خود توافق دارید.
در نهایت، تصمیم اینکه آیا میخواهید رابطه خود را ادامه دهید یا خیر، یک تصمیم شخصی است. هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. مهم است که تصمیمی بگیرید که برای شما بهترین است.
در مورد پیشنهاد فرار از سوی شریک زندگیتان، باید به این نکته توجه داشته باشید که این یک راه حل دائمی نیست. اگر شما و شریک زندگیتان با هم فرار کنید، باز هم باید با مخالفت خانوادههای خود روبرو شوید. علاوه بر این، فرار از خانه میتواند عواقب قانونی نیز داشته باشد.
اگر تصمیم بگیرید که رابطه خود را ادامه دهید، باید با آمادهسازی برای مخالفت خانوادههای خود باشید. شما باید با آنها صریح و صادقانه صحبت کنید و به آنها بگویید که تصمیم خود را گرفتهاید. شما باید آماده باشید که با عصبانیت و ناامیدی آنها روبرو شوید.
در نهایت، تصمیم اینکه چه کاری انجام دهید، یک تصمیم شخصی است. هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد. مهم است که تصمیمی بگیرید که برای شما بهترین است.
امیدوارم این نکات به شما کمک کند.