سلام
من دو ساله که با یه آقایی اشنا شدم به قصد ازدواج ولی هر دفعه یه بهونه اورد مثلا کار درس الان حتی سه ماه منو ندیدهه میگه سرم شلوغه درگیره کارام هستم هیچ رابطه خاصی بینمون نبوده وتوی ای دو سال مثل دو دوست ساده بودیم باهم
تا اینکه خسته شدم و اومدم با یکی آشنا شدم دو دیدمش بنظر پسر خوبی میاد تحصیلکرده میگه اهل دود ودم نیست منم ازش خوشم اومد و جلسه سوم رفتم خونش لباسامو عوض کردمو اونم یکم تحریک شده بود در حالی که قبلش بهم قول داده بود بهم دست نزنه ولی بغلم کردو همینطور ادامه پیدا کرد تا سکس کردیم تو خونش همه چی داشت کاندوم روغن میگفت اینارو تازه خریده بخاطر رابطمون وقتی برگشتم تو خونه نمیدونم یحسی هستم دیگه نمیخوامش بهشم گفتم بهم زنگ زد معذرت خواهی کرد و گفت که دیگه نمیریم خونه دیگه سکس نمیکینیم نمیدونم خیلی تنهام واقعا باید چیکار کنم