روابط دختر و پسر

دروغ محضه من خودم پسرم گول حرفاشو نخور هیچ کس حاضر نیست همچین حرفایی به کسی که دوستش داره بزنه که یکی دیگرو دوست داره ولی به خاطر فشارش بره با یکی دیگه باشه به حرف مشاور گوش کن ساده گیرت اورده !

سلام خسته نباشید.
من و دوست پسرم قصد ازدواج داریم
چگونه موضوع رابطه مان را با مادرم در میان بگذارم ؟

سلام وقت شما بخیر من با دختری تو مجازی اشنا شدم ک قصدمونم‌ جدی هستش درباره بهم رسیدن هم حرف زدیم شرایط لازم حل هستش. بنده ۱۸ دختر ۱۶
من‌ میترسم وقتی دختر ب بلوغ سنی رسید نظرش درموردم عوض شه الان چون احساسات داره دستور میده ولی هرچندان عشقه عشقه شاخ دم نداره این دختره زود زود بهم میگ دوست دارم اینجور چیزا اولا اینجور نبود معنیش چیه ک زود زود میگ میشه راهنمایم کنید

با سلام
من دختری هستم که درسن ۱۸سالگی یه ازدواج ناموفق ۵ماهه داشتم درسن ۲۱سالگی با یک پسری اشنا شدم که خیلی با حرفاش منو اروم میکرد بعد یمدت ازمن توقع رابطه داشت که من قبول نمیکردم و به بهانهای متفاوت منو ول میکرد دوبار به هم برگشتیم دفعه سوم که به هم برگشتیم در سن ۲۸سالگیم بود خیلی بهم وابسته شدیم ایشون سرباز بود و اشاره کنم که ۳سال از من کوچیکتره
من فکر میکردم دیگه بزرگ شدیم و رابطمون میتونه عاقلانه باشه و واقعا فکر میکردم بخاطر رابطه هست من هم براش دوست بودم هم همدم هم همسر خیلی بهم وابسته شدیم و علاقه مند اما برای ازدواج نمیتونه به خانوادش بگه و به بهونهدهای مختلف که چرا دورهمی رفتی چرا با دوستات رفتی بیرون من نمیام خواستگاری
من با دوستم و دوسپسرش رفتیم بیرون و من بهش نگفتم اون میگه تو پنهونکار هسی و من نمیتونم قبول کنم که وقتی زنم شدی یکی منو تو خیابون دید بگه این زنش با ما اومده بیرون بنظرتون لازم بوده بگم؟!!
ما حتی باهم یه شرکت زدیم باهم رابطه داشتیم الان خانوادش کاملا مخالفن
خودش خیلی منو دوست داره میگه از دوست داشتن زیاد اینجوریه
حس میکنم ادمی نیس برام بجنگه
من موندم چیکار کنم رابطمو ادامه بدم یانه؟
رتبطه کاریمو چیکار کنم؟

سلام وقتتون به خیر من سه ماه پیش با پسری دوست شدم خودم ۱۷سالمه ایشون ۲۲سالشونه
من به ایشون خیلی گیر میدادم تو رابطمون دعوا زیاد داشتیم ولی بازم به هرحال همو دوست داشتیم
چند روز پیش گفتش که میخواد ی چند وقت از هم دور باشیم که هم خودشو پیدا کنه هم من خودمو
گفت ما کات نکردیم فقد از هم دور باشیم یکم به خودمون برسیم زندگیمون و درست کنیم خیلی درگیر هم شدیم گفت تو خیلی وابستم شدی و داری از درست میوفتی بخاطر من
بعضی وقتا هم پیام میده
بیرون هم که میبینمش جوری رفتار نمیکنه که انکار براش مهم نیسم
ولی الان که از هم دور شدیم ولی جای خاصی بخواد بره میگه گاهی وقتا هم زنگ میزنع
دوست داشتنش برام ثابت شده
و محل کارش جوری هست که من هر روز از اونجا رد میشم میبینمش می‌دونم که سرکارع از این بابت که دروغ بهم نمیگه
بنظرتون اینا بهونس؟

میشه شماره یک مشاور رو بزارید ک بصورت شخصی من باهاش صخبت کنم

سلام من تحت تاثیر افرادی که بهم مشورت دادن تصور کردم کسی که بهم پیشنهاد ازدواج داده دروغ گفته و فقط برای اینکه باهام وقت بگذرونه بحث ازدواج رو کشیده وسط
امااز وقتی که بهش گفتم کلا نمی خوامش فهمیدم که دوستش دارم و دوستان مشاوره اشتباه دادن الان میتونم بهش اعتماد کنم ولی چون کات کردیم دیگه ما تموم تموم شدیم غرورم هم اجازه نمیده احساسم رو بهش بگم شما بگید چه کار میتونم انجام بدم