25 ساله ام و لیسانس کامپیوتر دارم. از وقتی به دنیا اومدم پدرم دچار بیماری اعصاب هست… اوایل یعنی بچه تر بودم مریضیش روم اثر نمیذاشت و بیخیال بودم اما وقتی وارد دانشگاه شدم انقد آزارم داد انقد تحقیرم کرد انقدر بددهنی کرد کم کم روم اثر گذاشته بعضی موقع فکر میکنم مریضم منم چند وقته سرم درد میکنه همش …برای ارشد دارم میخونم اما کوچکترین فشار بخودم میارم برای درس خوندن سرم فکرم اذیتم میکنه سریع استرس میگیرم… با نامزدم دعوا دارم همش یروز خوبم یروز ازش بدم میاد دلم میخواد برم جایی کسی ندونه کجام…اینجوری نبودم اما شدم از خودم خسته ام از زندگیم راضی نیستم