سلام.. من یک سال ازدواج کردم هردو ازواج دوممون هست و شوهرم پسر ۶ساله داره که با ما زندگی میکنه شوهرم خیلی سرد و بی احساس نسبت بهم از همون اولش اینطوری بود چندین بار باهاش حرف زدم که من به محبتت احتیاج دارم به بغلت اما فایده نداشت شوهرم شبا بچشو بغل میکنه و پشت به من میخوابه حتی خیلی کم باهم رابطه داریم شاید دوهفته ای ی بار.. تو این مدت ی سال حتی ی بار هم بهم حرف محبت امیز نزده ی عزیزم خشک و خالی نگفته ی بار نازمو نخریده ی بار بغلم نکرده حتی وقتی بغلش میکنم یا میبوسمش عکس العملی نداره .ولی خیلی به بچش محبت میکنه.. تازگیا نمیتونم پسرشو تحمل کنم حتی حرف زدن این بچه برام عذابه سوهان روحم شده هیچی نمیگم بهش محبت میکنم اماواقعی ته دلم بدم میاد ازش و همش دعا میکنم بره پیش مادرش.. کمکم کنید بهم ریخته ام تپش قلب گرفتم دستام میلرزن منی که کلا بیخیال غمای دنیا بودم الان هرشب برام عذابه بگید چیکار کنم پیش مشاور هم نمیاد.. ممنون ازتون