با سلام! من 23 سال دارم و مدت 6 ماه در عقد بوده م با خانومم
و با عشق و عاطفه ی دو طرفه بهم رسیده ایم!
بعد از عقد ما بعلل مختلف بیش از حد باهم بوده ایم! زیاد پیش هم بودن هم عواقب بدی داشت! من دنبال کار بودم و سر مساعل کوچیک باهم بگو مگو داشتیم! برای من طبیعی بود این بحث ها! خانومم هم دختر لجوج و خود سری بود! این مساعل رفته رفته باعث دوری او از من شد! تا اینکه دعوای اخرمان حدود 50 روز پیش باعث شد برود خانه ی مادرش و دیگر نخاهد مرا ببیند! حال پیگیر کارهای مهریه و طلاق است! کلی انسان واسطه کردم که برگردد و زندگی کنیم باهم! راستش خیلی دوسش دارم با همه ی خرده اختلتفاتموتن! ولی او در جواب تمامی محبت و ابراز علتقه هایم به من میگوید ازت متنفرم و نمیخاهم ببینمت! حتی در خونشون ک رفتم چندبار گفته برو وگرنه زنگ میزنم پلیس بیاد ک مزاحمت درست کردی! حرف هیچکس را نمیپذیرد
آیا راهی دارد تا دوباره مهر من در دلش بنشیند! این تنفر الکی کار دستم داد! درمانده م چ کنم!
همش میگوید فرصت داشتی اندازه ی کافی!