با سلام، من به مشكل بزرگي برخوردم اميدوارم با راهنمايي هاي شما حل شود.
دوسال پيش همسرم با خانمي سر يه پروژه آشنا شدند .اين خانم از شهرداري پروژه ميگرفتن و به پيمانكار ميدادند و پورسانت ميگرفتند.سراولين پروژه همسرم من رو با خودشون بردند و من و اين خانم باهم دوستان صميمي شديم.چون مطلقه بودن من خيلي بهشون كمك كردم و تا جايي كه تونستم حمايتش كردم ولي ايشون خيلي باهمسرم در ارتباط بود همش به موبايلش زنگ ميزدحتي موارد غير كاري رو هم به همسرم ميگفتند و من از اين بابت معترض بودم، چندين بار غير مستقيم و مستقيم و حتي با رفتارهام نشون دادم كه اين صميميت منو اذيت ميكنه ولي ايشون اصلا اهميت ندادند،همسرم هم ميگفتن كه حساس نباش و با من دعوا ميكردن كه چرا اعتراض ميكني. تا اينكه گوشي همسرمو چك كردم و ديدم كه ايشون براي اون خانم توي پيامهاش از كلمه عزيزم استفاده ميكنه وخيلي راحت باهم حرف ميزنن.من هم با همسرم دعواي شديد كردم و اعتراف كردكه اون خانم از همسرم خوشش مياد و خيلي ابراز علاقه ميكنه. ولي ايشون گفتن كه من مجبورم به خاطر كار با اين خانم اينطوري رفتار كنم وگرنه ديگه پروژه هاشو به من نميده و بيكار ميشم.همسرم خيلي مهربونه و من و دخترمو خيلي دوست داره و ميگه كه از اون خانم و رفتارهاش متنفر.و فقط ميخواد كه كارش پيش بره.از يه طرف رفتار همسرم و از طرفي كار اون خانم كه از خواهر برام نزديكتر بود داره منو داغون ميكنه. نميتونم بپذيرم كه همسرم به اون محبت كنه حتي به ظاهر .ديگه اون اعتمادي كه به همسرم داشتمو ندارم. چون چندبار بخاطر اون خانم به من دروغ گفتن.هميشه از اون دفاع ميكردن و به من ميگفتن كه من سخت در اشتباهم. همش از اين مترسم كه نكنه رابطه شون بيشتر باشه و من بي خبر هستم.همش تو شك و ترديد به سر ميبرم.با اون خانم كه حرف زدم كلا منكر موضوع شد و با من قطع رابطه كرد. خواهشا منو راهنمايي كنيد كه تصميم درست بگيرم و زندگيمو خراب نكنم. ممنون