عدم علاقه به فرد مورد نظر خانواده برای ازدواج
سلام من یه دختر ۱۸ ساله هستم . جدیدا پسر یکی از اقوام منو از خانوادم خاستگاری کرده . حالا خانوادم همه معتقدن که اگر من جواب رد به این اقا بدم لگد میزنم به بختم. من تا الان به اقا به چشم برادرم نگاه کردم و تغیر زاویه دید برام سخته و هیچ حسی نصبت ایشون پیدا نمیکنم خیلی هم تلاش کردم.من ادم شری هستم و این اقا ادم ساکتی هست . من اصلا نمیتونم باهاش ارتباط برقرار کنم و موضوع برای حرف پیدا کنم.هر جور فکر میکنم به جز اینکه فامیل هست و شغل داره و کسی ندیده که دختر بازی کنه هیچ چیز قابل قبولی برام نداره . همه میگن علاقه بعد از ازدواج پیش میاد ولی من قبول ندارم. و تو همون جلسه دوم بیرون رفتنمون میگه من توقع دارم وقتی میگن نیاز دارم شریک زندگیم درک کنه و نیازمو برطرف کنه . مسیر هارو بدون توجه به نظر من انتخاب میکنه . شب اول غذا رو به سلیقه خودش انتخاب کرد. نوع لباس پوشیدنشو دوست ندارم . من قدم بلنده و این اقا هم قد من هست و من حتی کوچیک ترین چیزی رو که دوست دارم باید ازش بگذرم و نمیتونم حتی کفش پاشنه بلند بپوشم . شب اول بیرون رفتن بدون هیچ پیش زمینه ای دستشو انداخت دور گردن من و من اصلا از این کار خوشم نیومد چون ما فقط رفته بودیم حرف بزنیم و حتی محرم نیستیم. اعتقادات مذهبیمونم یکی نیست .من نماز میخونم و روزه میگیرم اون انجام نمیده. شب اول به من میگه موهاتو دیگه کوتاه نکن مگه نمیدونی من دوست ندارم! یا همش فکر میکنه چون باهاش راحت نیستم و حرف نمیزنم عاشق پسر دایی یا پسر خالمم. من برای کارای اشتباهم معذرت خواهی میکنم و اون یک بار که شرایطش پیش اومد و کارش اشتباه بود معذرت خواهی نکرد . من عاشق بچه هام و جواب ازمایش ژنتیکم برام مهمه ولی اون میگه اینده منو تورو یه تیکه کاغذ معلوم نمیکنه و بود و نبود بچه برام فرقی نداره . من شدید به مشاوره معتقدم و اون میگه مشاور ما خودمونیم و نیاز نداریم .یا میگه من تو دوره نوجوونیم همه چیو تجربه کردم و تهش به پوچ رسیدم و معتقدم ما این همه درس میخونیم و کار میکنم و پول در میاریم تهش که چی . علنا به شریک زندگیش به عنوان یه دست اویز برای امیدوار شدن به دنیا نگاه میکنه . ولی من اینطوری نیستم شریک زندگی رو به عنوان یه مکمل میبینم که کمک میکنه پیشرفتامون رو زیاد کنیم و دیدمون به دنیا بهتر بشه و کامل بشیم. میگم چرا منو انتخاب کردی میگه چون فامیلی و به غریبه اعتماد تدارم با پدرو مادرت رو دروایسی ندارم و همو میشناسیم. میگم تو مثه برادرمی . میگه منم تا الان تو مثه خواهرم بودی و به خاطر همین حس برادرانه دیدم نمیتونم اجازه بدم خواهرمو یه غریبه بگیره برای همون خودم اومدم 😐. علنا اگر درصدی علاقه درش وجود داشته باشه فقط به خاطر منافع به وجود اومدس چون من تک فرزندم و اشنا .اصلا به تیپ ظاهریش اهمیت نمیده و دلیلشم اینه که انگیزه نداشتم که خوشتیپ باشم برای کی باید تیپ میزدم؟. حالا نمیدونم این مهمه یانه ولی من گوشیم رمز نداره و همه اینو میدونن ولی این اقا گوشیش رمز داره و این دوبار که رفتیم بیرون و گوشیش و داد که اهنگ بزارم رمزشو خودش باز کرد و نگاه میکرد که فقط تو پلی لیست اهنگا برم و یه بار که گفتم رمزتو بگو تا اهنگو عوض کنم خودش رمزو زد و نگفت به من . اون ۲۵ سالشه و من ۱۸ سالمه تفاوت سنیمونم به نظرم یکم مشکل داره . در کل من دوسش ندارم اصلا و نمیتونم به چشم شوهر بهش نگاه کنم چون حتی هدفمون به زندگی یکی نیست . ولی بقیه میگن ما میشناسیمش و دیگه از این بهتر پیدا نمیشه و اگر ردش کنی بدبخت میشی. حالم این چند روز خیلی بده اصلا به اسمشم حساسیت پیدا کردم چه برسه به حضورش . میگین چکار کنم به دیگران گوش کنم و به هوای این باشم که درست میشه و اینا یا به حرف دلم گوش بدم و ردش کنم؟
ممنون میشم کمکم کنید .
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل احترام می باشد و همه مواردی که بیان کردید از اهمیت برخودار می باشد و نمی توان با نادیده گرفتن پیش رفت و بدبینی ، نداشتن شرایط روحی مناسب این آفا ، نداشتن معیار لازم برای ازدواج ، رعایت نکردن حدود خود و درک شرایط فعلی، در نظر نگرفتن دیدگاها و نظرات فرد مقابل ، تفاوت های مذهبی و …. همه موضوعات پر اهمیتی می باشد که تنها با ازدواج برطرف نمی شود مخصوصا اگر این آقا از نظر روحی در شرایط مناسبی نباشند و یا این بدبیتی ایشان نشان از افکار پارنوئید باشد .
بهتر است در کنار احترامی که برای خانواده قائل هستید با شنیدن معیارهای آنها برای انتخاب و تایید این فرد معیارها و دلایل خودتان را نیز برای آنها بیان کنید و دقت کنید که اجباری برای ازدواج شما وجود ندارد و در صورت اجبار نیز بهتر است با شماره ۱۲۳ تماس بگیرید تا همکاران ما شما را راهنمایی کنند.
بهتر است دقت کنید که میزانی احساس خوشایند برای شروع زندگی مشترک لازم می باشد به این معنا که ما از بودن در کنار این آقا احساس آرامش کنید و ظاهر ایشان برایتان جذابیت داشته باشد تا بتوانید از ایجاد روابط عاطفی و جنسی لذت ببرید و این موضوعاتی نیست که همه با یک ازدواج کردن ایجاد شود و باید از قبل نیز میزانی گرایش وجود داشته باشد .
در کنار همه این موراد که بهتر است سعی کنید حدود خود را با ایشان رعایت کنید و اگر رفتاری دارند مانند در آغوش گرفتن شما در احترام به ایشان بیان کنید که در زمان فعلی شما می خواهید ایشان را بشناسید و دلیل مبنی بر این رفتارها نمی بینید .
در مورد اینکه بیان می کنید به لباس چوشیدن خود اهمیت نمی دهند اگر نامرتب و نامنظم لباس می پوشند این می تواند با شرایط روحی نامناسب ایشان همخوانی داشته باشد اما اگر با سلیقه شما متفاوت می باشد این مضوع دیگری می باشد .
در این مسیر بدون بررسی بعد شخصیتی و معیارها و شرایط نمی توانیم نظر دقیقی بیان کنیم و بهتر است در این حالت شرط خود را مشاوره پیش از ازدواج قرار بدهید اگر خانوادیتان دلایلتان را نپذیرفتند و سعی کنید با کمک روانشناس تصمیم گیری کنید چون برای نظر دادن دقیق نیاز داریم همه جوانب را بررسی کنیم و بر اساس احتمالات پیش نرویم .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی و ناراحتی شما کاملا قابل درک است.
دقت داشته باشید که در نهایت شما قرار است با این فرد ازدواج کرده و زندگی مشترک تشکیل بدهید و بسیار مهم است که با توجه به ملاک ها و معیارهای خودتان دست به انتخاب و تصمیم گیری در این زمینه بزنید.
نظر دیگران و خانواده و پدر مادرتان هم اگرچه مهم است و می توانید درباره آنها هم فکر کنید و مدد نظر قرار دهید ولی هرگز قرار نیست آن ها تعیین کننده باشد.
با توجه به مواردی که مطرح کردید شما هیچ تناسبی بین شیوه تفکر و نگرش به زندگی، خواسته ها و اهداف و ارزش ها و اصول زندگی و سبک انتخابی تان برای زندگی مشترکتان نیافته اید و حتی ظاهرا ایشان هم برایتان حذابیت لازم را ندارد و در این صورت مشخص است که با وجود این سطح از اختلاف و تمایز نمی توانید با یکدیگر مشارکت و همراهی داشته باشید و مسیر زندگی تان کاملا از یکدیگر متمایز است.
توجه داشته باشید که تصمیم گیری انتخاب درباره موضوع مهمی مانند ازدواج از اهمیت و حساسیت بالایی برخوردار است و این که برای ترس از دست دادن موقعیت و نیافتن موقعیت بهتر و تنها ماندن دست به انتخاب برای ازدواج بزنیم هرگز دلیل کافی و قانع کننده ای نیست.
همچنین شما هنوز اول راه هستید و با توجه به سنتان ممکن است هنوز در خیلی از موارد مسیر مورد نظرتان را انتخاب نکرده باشید و هنوز به طور قطعی ندانید چه می خواهید اما ایشان این موضوع ممکن است برایشان مشخص تر باشد.
پس بهتر است صرفا به دلیل ترس از دست دادن موقعیت تصمیم گیری نکنید و اگر بین خودتان و این فرد طبق گفته هایتان هیچ شباهت و تناسبی نمی بینید و حداقل جذابیت هم برایتان ندارند، خیلی قاطعانه و محترمانه بدون انجام رفتارهای ناموثر و مخربی مانند قهر کردن و پرخاشگری از مسیر درست یعنی گفتگو با والدین خودتان صحبت کنید و نظر منفی خودتان را در این زمینه اعلام کنید و با مطرح کردن احساس و افکارتان در این زمینه، خواسته و انتظارتان را از آن ها مطرح کنید و با اعلام همدلی خودتان با آن ها و این که نگرانی دغدغه های آن ها را هم درک می کنید که نگران آینده شما هستند، به آنها بگویید که انتظار دارید تصمیم نهایی را در این زمینه به خودتان واگذار کنند شما را بیش از این تحت فشار قرار ندهند.
در این راستا برای مدیریت بهتر این موقعیت و تشخیص مسیر خودتان و این که چگونه با این چالش ها روبرو شوید و بر خلاف میلتان تن به انتخاب ندهید، بهتر است با یک روانشناس یا مشاور در ارتباط باشید و راهنمایی های دقیق تری را از طریق دریافت جلسات مشاوره فردی به صورت حضوری یا غیر حضوری، دریافت کنید تا بتوانید در راستای خواسته ها و اهدافتان گام های موثرتری بردارید و این چالش و مسئله را به بهترین شکل پشت سر بگذارید.