مخالفت خانواده با ازدواج ما
با سلام و خسته نباشید من دختری 23ساله با پسری25ساله سه سال پیش از طریق چت باهم اشنا شدیم دوسالی باهم حرف زدیم و خونواده ها هم خبری نداشتن البته بعد 8ماه رابطه ما به صورت تلفنی و دوبار حظوری شد بعد یکسال رابطه ما قطع شد و پسر رفت یکسالی بود ک پیداش نبود و بعد یکسال دوباره برگشته با این تفاوت ک تو این یکسال جدایی ایشون ازدواج کردن و خانومشون یکی دیگه رو دوست داشته و بااون فرار کرده ما همدیگه رو خیلییییی دوست داریم از همه لحاظ اعتقادی و عاطفی و خانوادگی بهم میاییم یک روز باز از طریق چت اوند و همه ماجرارو برام تعریف کرد و دوباره ازم خواست ک ادامه بدیم من از اونجایی ک دوسش دارم تو این چندسال هم نتونستم فراموشش کنم همه شرایطش رو پذیرفتم و ناگفته نماند ک ایشون درخواست طلاق با همسر سابق رو دادن یه روز ک اومد برا اولین بار بعد از جدایی حظوری منو ببینه متاسفانه مامانم دید و من رفتم و همه چیو به داداشم گفتم البته رابطه قبل ازدواج پسررو نگفتم و خونواده پسر کاملا درجریان رابطه ما هستن پسر هم رفت با داداشم حرف زد و داداشم مخالفت کرد دلیل مخالفتش هم این بود ک هنوز سربازیش مونده و طلاق کامل نگرفته قراربر این بود ک بعد طلاق خونواده رو درجریان بزاریم ولی چون مامانم دیده بود مجبور شدیم بگیم الان پسر ازم میخواد که یکسال صبر کنم و منتظرش بمونم تا سربازی و قضیه طلاقش تموم بشه و بیاد خواستگاری سوالم اینه ایا درست هس ک منتظر بمونم؟ ما همدیگه رو خیلی خیلی دوسداریم از همه لحاظ هم به هم میاییم ممنون میشم کمکم کنید
صبر برای ازدواج
دوست عزیز اگر ایشون شرایط رو برای ازدواج مهیا کردند .
به همون ترتیبی که در بالا گفته شده .
میتونید برای ازدواج با ایشون صبر کنید .
ولی سوال اینجاست که ایشون قراره برای چند سال دیگه این شرایط رو مهیا کنه ؟
پس بهتره در این مورد به ایشون برای زمانی مشخص فرصت بدید .
بعد تصمیم نهایی رو بگیرید .
در هر صورت هر اتفاقی بیفته و شما فرصتی رو از دست بدید .
باید خودتون رو فقط و فقط ملامت کنید .