مخالفت خانواده
باعرض سلام و خسته نباشید.من دختری ۲۰ساله و دانشجو معلم از اراک هستم حدود ۲سال است که با پسرعموم در ارتباطم ایشون ۲۳سالشونه و در نیرو انتظامی کار میکنن و در روستای پدریم زندگی میکنن و دیپلم هستن ولی قصد ادامه تحصیل دارن و ازنظر وضع مالی یکم از خانواده خودم پایین تر هستند. قرار بر این است که وقتی شرایطش از همه لحاظ اوکی شد خونه و ماشین و تحصیلات بیاد خواستگاری .مادر من در جریان این رابطه هستند و مخالف ازدواج من با ایشون هستن و میگن که موقعیت های بهتری داری درحالی که ما همو دوست داریم و ازنظر اخلاقی واقعا پسر خوبیه من واقعا نمیدونم چه تصمیمی بگیرم از ی طرف راضی بودن خانوادم برام مهمه و از طرفی ام نمیتونم حسمو بذارم کنار.هرچقدرم باهاشون صحبت میکنم همون لحظه قانع میشن ولی چندروز بعد بازم میگن نه واقعا بلاتکلیفی عجیبی دارم
سلام به شما دوست عزیز
احساسات هردوی شما قابل احترام هست اما دقت کنید که شما از سنین پایین یعنی ۱۸ سالگی و ۲۱ سالگی در مورد موضوع مهمی چون ازدواج تصمیم گیری کرده اید به این امید که آینده شرایط آنگونه که شماها می خواهید پیش برود در صورتی که آینده قابل پیش بینی نیست و بهتر است که شماها براساس واقعیت های بیرونی تصمیم گیری کنید اگر بخواهید تایم زیادی را در یک رابطه بمانید امکان وابستگی هردوی شما وجود دارد و این موضوع بر روند تصمیم گیری های شما تاثیر می گذارد .
در این مسیر تا خریدن خانه ، ماشین ، تحصیلات مد نظر شما ممکنه سالهای دیگری نیز به این دو سال افزوده شود در کنار اینکه تضمینی وجود ندارد که حتما این اتفاق در زمان مشخصی رخ بدهد در کنار اینکه بعد از تهیه این شرایط نظر شما و ایشان مانند زمان فعلی باشد .
بهتر است از ماندن در یک رابطه در حالت بلاتکلیفی خودار کنید و سعی کنید که براساس شرایط فعلی تصمیم گیری کنید که با توجه به شرایط فعلی ایشان شما حاضر به ازدواج با این فرد هستید یا نه در مورد آینده بهتر است در آینده در زمانی که ایشان شرایط ازدواج را داشتند و اگر بازهم هیمن احساسات را داشتند در همان زمان تصمیم گیری داشته باشید .