با سلام
دختری 27 ساله، دانشجوی دوره دکتری هستم و شغل ثابتی ندارم. در حد حق التدریسی و کارهای پروژه ای و …. خواستگاری دارم 28 ساله با مدرک تحصیلی در مقطع ارشد. من تک دختر و فرزند ارشد در یک خانواده با 4 فرزند و ایشون چهارمین و آخرین فرزند خانوده.
چند ماه از پایان خدمت سربازی ایشون میگذره و هنوز کار ثابتی ندارند. البته شاید از نظر من این طور باشه. چون پرستیژ کاری برای من خیلی مهمه. در حال حاضر در یک تکه زمین کشاورزی و همین طور باغی که متعلق به خود ایشان است و با درامد خودشان خربداری کرده اند مشغول فعالیت هستند. به مدت هفت سال سابقه بیمه دارند. منزل رو پدرشون براشون تهیه کردند و ماشین رو با پس انداز خودشون تهیه کردند. ایشون از همان اویل جوانی، همزمان با تحصیل، مشغول حرفه های مختلف بودند.
اولین مشکلم اینه که فکر میکنم چون خواستگار این مدلی نداشتم تا حالا، یک مقدار هضم کار ایشون برام سخته. همیشه خواستگارانی داشتم با شغل های دولتی خوب و درامد عالی (قاضی، مدیر، استاد دانشگاه، فرماندار و ….). البته ایشون هم پیگیر کار با درامد ثابت هستند و دیدگاهشون اینه که امروزه تنها داشتن یک شغل کفاف زندگی رو نمیده، اما فعلا که شرایطشون اینه.
مسئله بعدی اینه که چطور متوجه بشم که ایشون آمادگی ازدواج رو دارند یا فقط به صرف اصرار خانواده و سایر مسائل قصد ازدواج دارند. احساس میکنم که پدر و مادرشون ایشون رو تحت فشار قرار دادند و خیلی روی تصمیمات ایشون تاثیر دارند. در بین صحبت هامون چندین بار پیش اومده که ایشون از من خواستن که یه جواب مثبت اولیه به ایشون بدم، چون پدر و مادر از ایشون جواب میخواستن. ایشون این طور بیان کردند که شما یه جواب به من بدید، چون من رفتم خونه باید به پدر و مادرم جواب بدم. از این نظر راجع به استقلال شخصیتشون زیاد مطمئن نیستم. این در حالی است که، پدر و مادر من به من میگن که اگر هنوز برای شناخت به وقت احتیاج داری، بیشتر با ایشون صحبت کن.
از کجا متوجه بشم که از شخصیت من خوششون اومده یا فقط چون اصطلاحا خانواده خوبی دارم یا مثلا موقعیت خوبی دارم دارن ارتباط رو ادامه میدن.
چندین بار از ایشون پرسیدم که از چی من خوشتون اومده که تصمیم گرفتید ارتباط رو ادامه بدید. ایشون در جواب پاسخ دادند که دنبال دختر خانواده دار بودند که مشخصه شما این طور هستید. البته بین صحبت هامون متوجه شدم که قبلا به خواستگاری دختری رفته بودند و اقا پسر از خط فکری دختر خانوم خوششون نیومده و از این جهت ارتباط ادامه پیدا نکرده. اما باز هم راجع به این که ایشون من رو توی خط فکری خودشون میبینن یا نه مطمئن نیستم. دلیلم برای این شک این هست که خودم میدونم که اصولا ادم تاثیرگذاری هستم. از این میترسم که ایشون بیشتر شیفته طرز بیان من شده باشند به اصل صحبت های من توجهی نکرده باشن.
مسئله بعدی که نگرانم کرده، شخصیت ایشون هست. احساس میکنم که شخصیت استرسی داشته باشند. منظورم این نیست که من استرس نمیگیرم هیچ وقت، اما دیدم افرادی رو که وقتی استرس میگیرن ذهنشون خیییلی به هم میریزه و تا به هدفشون نرسن آروم نمیشن. در واقع میترسم که ایشون از این افرادی باشند که خیلی به هم بریزند و قدرت مدیریت و کنترل خودشون رو نداشته باشند. در رابطه با این مسئله چطور میتونم متوجه بشم؟
در حال حاضر فقط طی سه جلسه به صورت حضوری مکالمه داشتیم.
از نظر مالی خانواده ایشون سطح خیلی بالاتری نسبت به ما دارند. ما یه زندگی کارمندی ساده داریم. اما از نظر فرهنگی تقریبا میشه گفت که هم کفو هستیم. خانواده ما از نظر تحصیلی بالاتر هستند.
خیلی تمایلی به ازدواج با شخصی که خیلی از نظر مالی از ما بالاتر باشه رو ندارم، منتهی چیزی که در مورد ایشون باعث شد که رابطه رو ادامه بدم، این بود که خانوادشون فخر فروشی نمیکنن. در واقع در حضورشون احساس راحتی دارم.

وقتی از ایشون سوال میپرسم، جواب هایی رو میشنوم که برام قابل پیش بینی بودند؛ که نمیدونم این نشون دهنده تفاهم هست یا اینکه ایشون یه سری جواب روتین تحویل میدهند.

ممنون میشم که راهنمایی بفرمایید که چطور این ابهاماتم رو برطرف کنم و همین طور مطمئن بشم که و من و ایشون مناسب هم هستیم؟
تمام خواستگاران قبلیم رو با قاطعیت تمام به دلایلی که برام مهم بودن رد کردم. به عنوان مثال داشتن خانواده متظاهر و فرخ فروش، وابستگی شدید آقا پسر به خانواده، هم فکر نبودن از نظر اعتقادی و ….
اما در این مورد ظاهرا که هماهنگی خانواده ها و اعتقادی وجود داره!!