4
مشاوره رابطه دوستی
سلام خسته نباشید…من دختری17ساله هستم ک دوسال بایک پسر رابطه داشتم ماعاشق هم هستیم بدون هیچ اغراقی میگم چون سختی های زیادی به خازرهم تحمل کردیم اونم17سالشه سال بعدکنکور داریم الان نسبت بهم سرد شده میگه باید درس بخونم تا بتونم بهت برسم اگ همش باهم حرف بزنیم به هیچ جانمیرسم اما من دلتنگش میشم نمیتونم درس بخونم نمیدونم چیکارکنم…هرچقد ازش خواهش میکنم ک حداقل ماهی یه بار حرف بزنی قبول نمیکنه ولی میگه باید منتطرم بمونی اگردوسم داری منم میگم اگ دوسم داشتی نمیزاشتی الان سختی بکشم واقعا نمیدونم چیکارکنم چون من زودرنجم واین چیزاخیلی روتاثیرمیزاره
روابط دختر و پسر
دوست عزیز برای این سن وجود هر دوی شما فقط بعنوان یک مزاحم تلقی خواهد شد .
تا شرایط ازدواج مهیا نباشه نمیتونید حتی در موردش صحبت کنید .
باید از همین امروز بدونید ممکنه با نزدیک شدن به سن بلوغ عاطفی نظر شما هم تغییر کنه.
پس در این مورد اصلا خودتون رو وابسته نکنید .
و بدونید زندگی مشترک با چیزی که امروز در تصور دارید بسیار تفاوت داره .
به همین خاطر باید روی اخلاق و رفتارهای حساس خودتون کار کنید .
چون زندگی واقعی جایی برای رفتارهای کودکانه نیست .
تحمل سختی و سازش پیدا کردن با شرایط خاص و غیرمنتظره است .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
این رفتار کودکانه نیست ما فقط عاشق همدیگه ایم…دوسال به خاطرهم سختی کشیدیم…اون نگرانمه میگه نمیخوام توهمش غصه بخوری…خودش به خاطراین شرایط بیشترازمن ناراحته…کلی باهام حرف زدالان منوراضی کرده که شرایط ایجاب کرده این یه سال کمترحرف بزنیم…میگه منتظرم بمون من نمیزارم ضربه بخوری…اون تواین دوسال خودشوبه من ثابت کرده…من به دوس داشتنش وپاک بودنش شکی ندارم
مسلما روابط عاطفی در چنین سنی براساس احساسات هیجانی خواهد بود.
اینکه شما همدیگرو دوست دارید بحث جداییست.
ولی باید خودتون رو برای هر اتفاقی آماده کنید.
هیچکدام از شما دونفر تعهدی نسبت به هم بطور رسمی ندارید .
پس در اینده میتونه نظر شما به هر دلیلی عوض بشه .
توصیه جدی ما به شما اینه که از پیشگویی کردن در مورد رابطه خودتون پرهیز کنید .
و شما هم مثل ایشون روال عادی زندگی رو طی کنید .
تا شرایط ازدواج برای هر دوی شما مهیا شود.
ببخشید من الان تقریبا دوماهی هست با ی دختر توی رابطه هستم توی کلاس زبان دیدمش و عاشقش شدم و خلاصه توی ی نامه بهش اینو گفتم و شمارم رو هم گذاشتم خیلی دوسش دارم و واقعا بدون اون نمیتونم، همه چی خوب بود و اونم دوست داشت رابطمون رو و مدام باهم چت میکردیم و راضی بودیم ولی هیچوت نگفت ک عاشقتم و باید وایسی چند وقتی دوست بمونیم بعد جواب میدم بهت چون من همیشه حرف ازدواج رو باهاش میزدم، خلاصه گذشت و چند روز پیش ک بهش مثل همیشه پیام دادم و حالشو پرسیدم گفت ک دیگه نمیتونه باهام چت کنه و باباش شک کرده و همیشه گوشیشو میگرده و خلاصه خیلی میترسه از باباش (راست میگه باباش خییلی حساسه) و گفتم بهش ک باشه دیگه پیام نمیدم بهت و اون منو بلاک کرد😔 نمیدونم چرا ولی خیلی ناراحت شدم توی ی برنامه دیگه بهش پیام دادم و یکم بی محلی میکرد تا اینکه دیروز اونجا هم بدون اینکه چیزی بهم بگه بلاکم کرد واقعا آشفته شدم چند روزیه نمیدونم دوباره چجوری همه چیو مثل اول کنم بعد از این واجرا هم هنوز ندیدمش خودم حس میکنم واسه اینه ک خیلی قربون صدقش میرم و سریع پیاماشو سین میکنم و همیشه در دسترسش هستم تورو حدا کمکم کنید 🙏بار بعدی ک دیدمش چجوری باهاش رفتار کنم؟ چی بهش بگم؟