سلام ودرود
من ۲۵ سالمه خانم هستم و تازه یساله ازدواج کردم اوایل احساس خوشبختی و رصایت داشتم و همسرمو دوست داشتم ولی امروزه به دلیل اینکه همسرم بسیار فریاد میکشد از او دلسرد شدم و محبتم کمتر شده بود تا اینکه زمانی که موبایل همسرم را چک میکردم و پیام هایش را میخواندم دیدم برای صاحب کارش نوشته به خاطر اینکه همسرم تصادف کرده و سرش اسیب دیده و من بیمارستان موندم فردا چند ساعتی دیر سرکار می ایم باورم نمیشد برای اینکه فقط چند ساعت دیرتر برود (میدانم کار مهمی هم نداشت)از جان من مایه گداشت و ان را بی ارزش کرد من در بدترین شرایط هم اگر مجبور به دروع شوم نمیتوانم از جان عزیزانم مایه بگذارم از ان روز احساس پوچی و بی ارزشی مرا رها نمیکند حس میکنم مرا دیگر به اندازه قبل دوست ندارد که توانست چنین دروعی بگوید از طزفی نمیتوانم این موصوع را به رویش بزنم چون جلو میفتد که چرا گوشیش را چک کردم و از موصوع اصلی کناره میگرد نمیدانم چکنم بگویم یا نه ویا اینکه با این حس پوچی چکنم دیگر دوستش ندارم برای چیزی دوق ندارم و دلم برایش تنگ نمیشود زمان هایی که از او دورم درست برعکس گذشته