مشاوره قبل از مشاوره ازدواج
سلام عرض شد
من دختری ۲۲ساله هستم که تقریبا ۲سال پیش در محل کارم یه پسر ۲۶ساله ابراز علاقه شدید کردن به من و خواستگاری کردن…
یک جلسه مادر من با مادر ایشون صحبت کرد و مادرم نپسندیدن و گفتن که فرهنگامون بهم نمیخوره …یعنی پدر و مادرم معتقد بودن که در اینده ب مشکلات بزرگی میخورم از لحاظ نوع پوشش نوع رفتار حرکات و روابط اجتماعی و میگن که ایشون فرهنگشون پایین تره…
محل زندگیشون هم پایبن شهر هست…
البته ما پولدار نیستیم و متوسط رو به پایینیم خودمون…ولی فرهنگ و اصالت خوبی داریم…
خلاصه جواب منفی دادم ولی چون همکار بودیم ما دیدن همدیگه زیاد شد و ایشون عشقشون بیشتر …
و من مدام جواب منفی میدادم چون نطر خانوادم برام مهمه ..
تا چند ماه پیش ک ی مشکل جدی برای من پیش اومد و ایشون کمک بزرگی ب بنده کردن و دوباره پیشنهادشون رو مطرح کردن….
من گفتم خانواده من ناراضی ان و من هم تابع خانوادم هستم چون میدونم درست میگن..ولی ایشون مدام اصرار که خانوادتون باید لااقل اجازه معاشرت بدن تا منو بشناسن…
من چون پدر و مادرمد میشناسم و میدونم که چقدر براشون محل زندگی پسره مهمه ونوع فرهنگ گفتم بریم مشاوره اگر ازدواج مارو درست دونست و گفت مشکلی از لحاط سطح فرهنگی نداریم من دوباره با خانوادم مطرح میکنم این موضوع زو اگر راضی شدن ک هیچ اگر نه باز من جوابم منفیه….
طی این پیام ها روابط عاطفی شکل گرفت چون ایشون شدیدا وابسته من شده بودن مدام ابراز علاقه میکردن و گفتن بخاطر اینکه از لحاظ پیام دادن بینمون گناهی نشه صیغه بخونیم تا قبل از مشاوره من قبول نکردم و با ایشون با مشورت یک نفر تونستن منو راضی کنن ولی من شرط گداشتم ک فقط پیام نه چیز دیگه….
متاسفانه این آغاز روابط ما شد..و مشاوره ما که اسفند ماه بود خورد به کرونا و الان پس فردا نوبت داریم و همچنان صیعه ایشونم…
و روابط جنسی شکل گرفت ولی نه دخول …
من دوسشون دارم ولی نه اونقدر ک بخوام به خانوادم اجبار کنم ک جز این مرد من با کسی ازدواج نمیکنم چون واقعا از سطح فرهنگ و مشکلات ایندم میترسم..میدونم خانوادم درست میگن…
ولی ایشون خیلی وابسته من شده
حالا بهم میگه پیش مشاور رفتیم حرفی از محرمیتمون نزن که اگه بزنی من دیگه اون پسر نیستم و عواقب کارام دست خودم نیست….
من برام مهم نیست اصلا …
چون علاقه شدیدی ندارم ..ولی نمیدونم چرا ب اینجاها کشیده شد…
الان سوالم اینه بنظرتون به مشاوره ای که داریم میریم برای ازدواج بگم که من صیغه ایشون شدم و روابط رو؟؟؟
یا اگه بگم ممکنه توی روند مشاورشون تاثیر بزاره و بد بشه؟؟
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما هردو قابل احترام می باشد اما بهتر است تا رسمیت نیافتن رابطه از هرگونه رابطه عاطفی جدی و رابطه جنسی خوداری کنید چون این موضوع در اول این است که قابل کنترل نیست و دوم اینکه می تواند وابستگی بیشتری بین شما ایجاد کند و در تصمیم گیری نقش داشته باشد .
بله در این مسیر بهتر است همه رفتارها و حتی دلیل ایشان برای بیان نکردن این صیغه نیز مورد بررسی قرار گیرد تا بتوانید در این مسیر نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
از مشاور بخواهید تست شخصیت نیز گرفته شود تا میزان وابستگی ایشان نیز بررسی شود نیاز هست مشاوره اطلاعات درست و بدون تحریف از شماها دریافت کند تا بتواند به شماها کمک کند در غیر این صورت تنها شما رفتاری می کنید که رفتن به سمت ازدواج را مشاور تایید کند که در این صورت کمکی از مشاور نیز بر نمی آید .
دقت داشته باشید که نیاز است برای ازدواج معیارهای خودتان را در کنار احترام به خانواده و یا احسساساتتان به فرد خاصی داشته باشید چون اگر برای شما بودن و یا نبودن این آقا فرقی نکند ادامه این رابطه می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند .
با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
دوست عزیز احساس نگرانی شما درباره ایشان کاملا قابل درک است چرا که تصمیم گیری برای ازدواج یکی از مهمترین تصمیمات زندگی هر فردی است.
در مشاوره ازدواج لازم است که تمام موارد برای شناخت بیشتر مطرح شود و هدف این است که اطلاعات کامل در اختیار یک فرد متخصص قرار گیرد تا ایشان بتوانند راهنمایی های لازم را به شما ارائه دهند و نظر تخصصیشان را دقیقتر عنوان کنند و گاهی همان مطلبی که شما مخفی کرده اید می تواند تعیین کننده باشد.
بهتر است از ایشان بپرسید دلیلی ایشان برای مخفی کردن این موضوع چیست و چه نگرانی یا دغدغه ای در این زمینه دارند و آن را اشتباه می دانند در حالی که در ابتدا خودشان مطرح کردند و چنین پیشنهادی دادند.
البته با تن دادن به خواسته ایشان بر خلاف میل خودتان، خودتان را در معرض آسیب قرار داده اید و ایشان هم به نظر فرد کنترلگری می رسند که با تمرکز بر خواسته های خودشان خواسته های طرف مقابل را نادیه می گیرند و ظاهرا نمی توانند حریم طرف مقابل را حفظ کنند و چون والدین شما هم مخالف هستند به احتمال زیاد در آینده دچار مشکل خواهید شد.
گاهی در اینگونه موارد در صورت مخالفت طرف مقابل شروع به تهدید کردن می کند کمااینکه همین الان هم ظاهرا شما را تهدید کرده اند که حقیقت را عنوان نکنید که البته منظورشان واضح نبود که دقیقا عواقب رفتارهایم دست خودم نیست به چه معنا است و اینگونه رفتارها را باید مدنظر قرار دهید و ساده از کنار آنها عبور نکنید.
در نظر داشته باشید که صرف دوست داشتن و احساس خوب داشتن نمی تواند برای ازدواج کافی باشد و اینکه ایشان یک لطفی در حق شما کرده بودند دلیل مناسبی برای ادامه دادن رابطه به نظر نمی رسد و اینکه ظاهرا علاقه شما بیشتر یک طرفه است و ایشان بر رابطه تسلط دارند و شما بیشتر منفعل عمل کرده اید که این می تواند آسیب زا باشد.
وابستگی ایشان هم به خودشان مربوط می شود و هر کسی مسئول رسیدگی به نیازها و خواسته های خودش است، شاید شم از نظر ایشان بهترین گزینه باشید ولی از نظر شما ایشان به هر دلیلی بهترین گزینه برای انتخاب نباشند و در این صورت بهتر است بر اساس تشخیص و نظر خودتان پیش بروید همانطور که ایشان هم برای رسیدن به خواسته ها و نیازهای خودشان تلاش می کنند و نه شما.
بنابراین به شما توصیه می شود که کل موارد را با مشاور در میان بگذارید و احتمالا مشاورتان جلسه فردی هم با شما داشته باشند و در نظر داشته باشید گاهی اینگونه اطلاعات می توانند در تصمیم شما تعیین کننده باشند و بهتر اس حتما هرچه سریعتر اقدامات لازم را برای این کار انجام دهید.