مشکل اخلاقی همسرم
سلام وقت بخیر
من حودو یک سال که با همسرم بعد از یکسال دوستی عقد کردم و هنوز جشن عروسی نگرفتیم و سر زندگیمون نرفتیم
شوهرم در کل مرد خوبیه از لحاظ اقتصادی همه چی برام فراهم میکنه ووضع اقتصادیش خوبه
مشکل من با همسرم از اونجاست که همسرم به شدت به خانوادش وابسته اس
هر وقت که فامیلی خونه مادرشوهرم میره منم حتما باید اونجا باشم یا هر وقت که خونواده شوهرم بخوان یا جمع باشن منم باید اونجا باشم وگرنه همسرم از من دلخور میشه
همسرم با من اصلا بیرون نمیره و برام وقت نمیذاره یا همش باید خونه اونا باشیم یا خونه ی ما
البته برادرهای همسرم هم همینطور هستن
بیشتر برای پدر و مادر و خوارو برادراشون خرج میکنن تا همسر و بچه ی خودشون و در این مسلئه به شدت افراطی هستن
بیشتر وقت همسرم برای کار و خونوادشه تا من
میخواستم در این مورد کمکم کنید ممنون
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی شما قابل درک است اما بهتر اس از همین ابتدا درباره خواسته ها و انتظاراتتان با ایشان صحبت کنید.
این موضوع نشاندهنده تفاوتهای بین فردی و تفاوت در سبک زندگی است که تنها راه حل یا مدیریت اینگونه اختلافات، گفتگو و رسیدن به توافق دوسویه است.
بنابراین بهتر است در یک فرصت مناسب درباره سبک زندگی مورد نظرتان و خواسته ها و انتظاراتی که از ایشان به عنوان همسر و همچنین از زندگ مشترکتان دارید به صورت واضح و صریح بیان کنید.
فقط دقت داشته باشید که طی گفتگو هرگز ایشان را مورد قضاوت و یا سرزنش قرار ندهید و گفتگو را با این نیت انجام دهید که در قدم اول با ادراک یکدیگر بیشتر آشنا شوید و بعد درباره افکار و احساساتتان صحبت نی و بدون پرخاشگری و حتی در صورت لازم اعلام همدلی و حمایت، خواسته تان را مطرح نمایید.
در نهایت باید از بین گزینه های موجود آن کاری را انجام دهید که احساس رضایت و توافق نسبی هر دو نفر شما را در پی داشته باشد.
چرا که رابطه سالم مستلزم این است که نیازها و انتظارات هر دو نفر درون رابطه با ارزش شمرده شود و خواسته های کسی بر دیگری اولویت نداشته باشد و هرکسی بتواند با آحساس امنیتی که از عدم قضاوت و سرزنش شدن دریافت می کند، درباره احساسات و افکار و خواسته هایش صحبت کند و شنیده و درک شود.
قهر و ناراحتی هم یکی از شیوه های کنترلگری محسوب می شود که افراد از آن برای پیشبرد خواسته های خودشان و در واقع مجبور کردن دیگران به رفتار مطابق میل خودشان، استفاده می کنند که به شدت هم آسیب رسان و در بلند مدت مخرب خواهد بود.
بنابراین علاوه بر اینکه شما باید در ابتدا خودتان سهم خودتان را در این رابطه پیدا کنید، ایشان هم باید بدانند که دلخوری از خواسته یک نفر به طوری که با ایجاد احساس گناه در آن فرد از او انتظار برآوردن خواسته هایمان را داشته باشیم شیوه درست و موثری نخواهد بود و برای رابطه مضر است.
پس بخشی از موضوع هم به مهارتهای افراد در اینگونه موقعیتها برمیگردد که شاید لازم باشد آنها را آموخته بیشتر تمرین کنید.
در این زمینه به شما پیشنهاد می شود با مراجعه به یک فر متخصص و یک روانشناس مشاوره ازدوج هم دریافت نمایید تا راهنمایی های لازم را دریافت نمایید و شناخت بهتری درباره شخصیت یکدیگر به دس آورید تا با آگاهی بیشتر زندگی مشترکتان را آغاز کنید و هر کسی نسبت به سهم و نقش خودش در رابطه مسئولیت پذیر بوده و به سهم خودش برای بهبود کیفیت رابطه تلاش کند تا بتوانید برای تشکیل زندگی دلخواهتان با مشارکت و همکاری و حمایت یکدیگر اقدامات موثری انجام دهید.