سلام.بیست ساله هستم و منتظر جواب کنکور.همیشه با مادرم مشکل داشتم.تا چن سال پیش کتک میخوردم اما الان فقط زخم زبون و نفرین.حتی خواهر و برادر کوچیکم این مشکلو دارن.پدرم هم رابطه خوبی با مادرم نداره.کلا انرژی منفی خونست.بد همه رو میگه همه رو عذاب میده.اما فعلا موضوع درباره خودمه.من نه بیرون میرم نه اهل دوست پسر داشتنم نه بی حجابم نه درس نخونم.هیچ مشکلی ندارم اما باهام مشکل داره با همه مشکل داره.پدرم هم به خاطر اخلاقش زیاد باهاش قهر میکنه.و من دلم براش میسوزه و باهاش حرف میزنم و سوالاشو بدون جواب نمیذارم.حتی بدم میاد بقیه باهاش بد یا تند حرف میزنن.اما بعد چند روز باهام درمیفته.جلو بقیه میگه کاش بخوابی و بلند نشی.کاش بدبخت بشی سیاه روز بشی سرطان بگیری بری زیر ماشین.منو تحقیر میکنه که بقیه بخندن.با غریبه ها عالیه ولی با ما اینطور.راهنمایی و دبیرستان که بودم فکر میکردم تقصیر منه چون تو بلوغم و حساس و فلان.الان میبینم با بابام با برادر ده سالم هم همینطوره.اصلا دلمون نمیخواد باش حرف بزنیم.چه کار کنم؟ تا میام یه سرچ بکنم که راه حل پیدا کنم همش میاد احترام به والدین و عاق والدین و فلان.منم مذهبی هستم و نمیتونم بی تفاوت باشم به اینا.خانواده ای هم نیستیم که اهل مشاوره رفتن باشیم میگن کار دیوونه هاس.نمیخوام مادرم عوض بشه میخوام ببینم چه کار باید بکنم؟