سلام من ۱۷ سالمه و واقعا از زندگی با خانواده ام خسته شدم هیچ جایی نمیزارن برم دائم یه جوری رفتار میکنن ک بهم اعتماد ندارن ولی اینک ما بهت اعتماد داریم وِرد زبونشونه من هیچی تو گوشیم ندارم ک بد باشه رمز گوشیمم میدونن و بهش دسترسی دارن ولی بازم تا میگیرم دستم میان رو سرم من بار ها کنار خودشون تو اینستا و تلگرام بودم ولی بازم بهم اعتماد ندارن حریم خصوصی هم ک ندارم اصن تو اتاقم میان و میرن حتی یه درم نمیزنن بعضی وقتا واقعا دلم میخواد اینقد شجاعت داشتم ک میزدم خودمو میکشتم و راحت میشدم مامان و بابام اصلا تفاهم ندارن یه ریز دارن همو ضایع میکنن و سر همه چی دعوا میکنن و به هم شک دارن ، مثلا یه روز سرویس مدرسه خیلی دیر اومد دنبالم حدود یک ساعت ولی من نتونستم اطلاع بدم وقتی برگشتم خونه با وجود اینک سرویسم و دوستام بهشون گفتن ک من جلو مدرسه بودم و جای دیگه ای نرفتم ولی بازم بابام منو زد گف کدوم گوری بودی خب من ک نه تاحالا با یه پسر حرف زدم نه دوس بودم نه هیچی اصن خوشم هم نمیاد و اینکه تا حالا کاری نکردم چرا باید اینقد نسبت بهم بی اعتماد باشن….من حتی اجازه انتخاب دانشگاهمو ندارم بابام میگه تهران در صورتی که من اصن تهران رتبه نمیارم که بخوام برم با دوستام تا حالا بیرون نرفتم تا حالا کافه یا رستورانیو تنهایی نرفتم و روابط اجتماعیم واقعا افتضاحه ینی هر جا میرم حتی یه مهمونی ساده نمیتونم خوب حرف بزنم و اظهار نظر کنم و معتقدم ک این رفتارای بابا و مامانم باعثش شده
واقعا دوس دارم دور ترین نقطه ایرانو واس دانشگاه انتخاب کنم که ازشون دور باشم هرچی بیشتر بهتر…. حالا سوالم اینه دور شدن من ازشون کمکی به این قضیه که بفهمن من دیگ بزرگ شدم و باید یاد بگیرم مستقل باشم میکنه؟؟