با سلام
چند وقتیه که توی رابطه با همسرم از داشتن آرامش و صلح پایدار ناامیدم.
علی‌رغم علاقه‌ای که به من داره و انگیزه‌ای که برای حفظ زندگی مشترک، به خاطر تکرار مدام یه سری موضوعات ناامی شدم. چند هفته‌س که به این فکر میکنم که باهاش ادامه بدم یا جدا بشم. به چیزی درونم میگه اگرم بخوای زندگیتو ادامه بدی بدون که همین آسه و همین کاسه و توقع تغییر چندانی نداشته باش.
توی این مدت سر کار میرم، پیش خانواده‌م هستم و باهاشون وقت میگذرونم، یه ساعتهایی حوصله حرف زدن ندارم و له خودم حق میدم تنها باشم، کتاب میخونم، هر از گاهی پیاده‌ذوی میرم و خلاصه سعی کردم کارکردهامو حفظ کنم و قبول کنم این ناامیدی رو باید بگذرونم و این حس نامیزون طبیعیه. ولی نمیدونم تا کی ادامه پیدا میکنه؟ یا اینکه چه کار دیگه‌ای میتونم بکنم؟ اینکه چطور بفهمم فکرام منطقیه؟ من فک میکنم انتظار تعییر زیاد از همسرم دور از ذهنه! فکر میکنم این ماجرا براش ریشه‌ایه و حل نمیشه! مشاورش از پیشرفتش راضیه ولی من دیگه بی اعتمادم