سلام خداقوت
بنده یه خانم 23 سالم که فرزند آخر یه خانواده 5 نفر هستم یه برادر دارم متولد 68 و یک خواهر دارم متولد 75، برادرم متاهل و عروسی کردند دور از ما ولی در یک شهر زندگی می‌کند، خواهرم هم اخیرا متاهل شدند و دوران عقد رو سپری می‌کنند، پدرم متولد 40 و مادرم متولد 43 هستند، اخیرا خودم در خانواده تحت فشار روحی زیادی‌ام به دلیل درخواست‌های زیاد و انتظار کمک از سمت بیشتر پدر و کمتر مادر و خواهرم، به طور مثال پدر بنده گواهینامه ندارند بازنشسته فرهنگی هستند ولی شغل دوم رو نگهبانی انتخاب کردند و به صورت بیست چهار ساعت استراحت 24 سرکار فعالیت می‌کنند ایشون از بنده انتظار دارند 6 صبح برسونمشون چون هوا تاریکه و سرد و وسیله‌هم به ندرت رفت آمد داره اما چیزی که منو اذیت میکنه تنها از من انتظار دارند ما یه خونه سه طبقه داریم از طبقه دوم میاند پایین تا منو صدا بزند ولی خواهرم که تو اتاق طبقه خودشونه رو بیدار نکنند، این انتظار منو آزار میده اینکه درسته خواهرم خیلی اهل کمک نیست ولی اینم که پدر مادر با نخواستن کار ازاش تشدیدش کنند همه بار مسئولیت رو میندازند رو دوش من، من دانشجو ارشد هستم بخاطر پروژم هرروز دانشگاه میرم روزای که میرم کمی زودتر بیدار میشم پدرمم می‌رسونم با اینکه حتی زودتر می‌رسم دانشگاه ولی میگم عیبی نداره یه روز پنجشنبه و جمعه استراحت من هست باز هم پدرم درک نمیکنه خب این یک روز رو به خواهرم بگه درسته اونم سرکار میره از 8 ونیم تا یک ونیم بعدظهر ولی درستم نیست من اینقدر تحت فشار باشم، نه تنها این مورد رسوند هر خرید و هر نیاز کمک دیگه‌ی باشه اول از من می‌خواند، از سمتی درکشون میکنم سنشون رفته بالا نیاز به کمک دارند واقعا دیگه زندگی به اونام سخت شده دارند اذیت میشند ما بچها باید دورشونو بگیریم ولی از سمتیم من تنهایی از پس همه کارها برنمیام، مثلا گاهی همون طبقه که میشینند رو مرتب میکنم یک وعده غذا رو حاضر و ظرفا رو میشورم ولی خواهرم تو هیچ کدوم از این کارها کمک نمیکنه تازه باری هم به دوش اونا اضافه میکنه ظرف رو کثیف میکنه میزاره رو اپن و میره، خواستم ازاتون بپرسم با این خواهر و خانواده باید چه برخوردی کرد؟ الان نامزد ایشون از تهران میخواند بیاند خونمون و ما خودمون اصفهان هستیمپایین خب یک سویت مجزا هست و طبقه بالا نیمه ساخته و مناسب نشستن نیست به انباری تبدیل کردند، ایشون میگند طبقه پایین رو خالی کنم برم بالا تو یه اتاقی هست اونجا بخوابم که با همسرشون شب رو پایین باشند چون اتاق طبقه وسط در نداره و خیلی کوچیکه ولی نه در تمیز کردن اتاق بالا کمک میدند نه در تمیز کردن اتاق پایین و من خیلی خوشم نمیاد همسر ایشون اتاق بنده رو این صورت که خودم زندگی میکنم ببینند دوست دارم مرتب و گردگیری شده باشه و خیلی اذیت میشم هم پایین رو برای اینا آماده کنم هم طبقه بالا رو برای خودم آماده خواب کنم. واقعا نمیدونم با این برخورد باید چیکار کرد، اگر بهشون نه بگم هم پدر مادر هم خواهر دلشون میشکنه اگر قبول کنم خودمو عذاب دادم باید چیکار کنم؟
ممنونم از صبوری تون