سوالتو بپرس
X

آیا طلاق مناسب است

سلام . دوستم سه سال پیش با پسرخاله خود به اجبار ازدواج کرد .حتی بعد از مراسم عقد بر حسب اتفاق به همسرش گفت که من مایل به زندگی کردن با تو نیستم .اما همسرش به خاطر ابرو خانواده سکوت کرد و گفت چرا قبل از عقد بهم چیزی نگفتی اکنون به هیچ طریقی خانم حاظر به زندگی نیست و مدام در حال نزاع هستند. حتی به مشاور هم رفته اند اما زن میگوید نمیتواند او را بپذیرد و خیلی سردوبی تفاوت هست .لطفا راهنمایی کنید که چگونه به نتیجه برسیم

SARDAR:

نمایش نظرها (20)

  • خب دوست عزیز در این مورد مسئله ناشزه بودن مطرح میشه و دلیل و اصراری بر ادامه این زندگی نیست ...چون طلاق عاطفی خیلی وقته بینشون اتفاق افتاده

  • سلام.من میخواستم مشکلم رو مطرح کنم.2 ساله ازدواج کردم..من ادم اجتماعی و شوهرم ادم منزوی.خیلی باهم مشکل داریم جایی دعوت میشیم.من توی جمع صحبت میکنم.ولی اون زیاد حرف نمیزنه حتی با اقایون صمیمی نمیشه به طوریکه همه متوجه رفتارش میشن. در عوض تو خونه همش ازم ایراد میگیره .از رفت وامد ارتباط زیاد خوشش نمیاد منو محدود میکنه.خیلی بهم فشار میاد.در ضمن میزان تحصیلات من لیسانس همسرم دیپلم هست.از زندگیم خسته ام. سر هر اختلاف کوچک یا بزرگ منو کتک میزنه..و تهدیدم میکنه که اگه مثلا فلان کارو بکنی خودمو میکشم.. وچندین بار اقدام به خود کشی با قرص کرده.نی دونم چیکار کنم از ابرو ریزی میترسم.از طرفی از طلاق وحشت دارم .وقتی میگم چرا این کارو میکنی میگه مقصر مرگ من تویی.اخه ادم عاقل خودکشی میکنه.؟!بهش میگم بریم پیش مشاور یا روانپزک.میگه نمیام تو هم حق نداری بری.نمی دونمچیکار کنم ایا بچه ای وارد این زندگی کنم یانه. از طرفی من ادم خانواده دارم از جدایی و ابرو ریزی میترسم .به بن بست رسیدم کمکم کنید.خیلی روحیه ام داغونه.نگید که خانواده ها رو وارد ماجرا کنم چون یه بار این کارو کردم به طرز وحشتناکی کتکم زد و اقدام به خود که خدارو شکر موفقیت امیز نبود منم از ترس اینکه دیگه اینکارو نکنه دیگه حرفی نمیزنم ودارم میسوزم.مادرم هم از ترس ابروریزی سکو.ضمنا سن من30و همسرم36سال هست.کمکم کنید.

    • به هر حال شما باید تصمیم گیری کنید یا میتونید شرایط قبول کنید و ادامه بدید و یا باید تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید ... به هر حال با رفتاری که ایشون داره اگر برای درمان اقدام نکنه زندگی شما بی نتیجه است و علی رغم ترستون از طلاق باید جدا بشید و نباید در این مورد اینقدر ترس و اضطراب داشته باشید
      در این مورد با خانواده و مشاوری مجرب صحبت کنید تا بتونید راه حلی رو برای نجات زندگیتون پیدا کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282
      021-22689558

    • عزیزم شوهرت افسرده اس از نوع حادش منم شوهرم افسرده هست رفتارای خوبی نداره بد دهنی و ...باید درمان کنه در قدم اول بعدش باید برای جدایی فکر کنی منم مشاوره رفتم و گفته بزارم بعد از درمانش

  • Mخیلی ممنونم ازتون.ولی من به هییچ وجه نتونم حضوری برم پیش مشاور. رفت و امد های منو تحت کنترل داره.تنها راه ارتباطی من همین اینترنت که بعد از کلی دعوا وکشمکش یکساله تونستم ازش استفاده کنم. از اینده میترسم .از حرفای مردم .من تک دخترم.بهش اعتماد ندارم.همش مترسم که مثلا من یه کاری کنم واون اقدام به خود کشی کنه. ازطرفی همیشه میگه من ازت جدا نمیشم. تو هم اگه برای جدایی اقدام کنی من خودمو میکشم اونوقت همه میگن زنش چه بلایی سرش اورده که این کار و کرده.در هر صورت تو مقصر مرگ منی.منم به خواسته ها و ایرادهایی که میگیره چه منطقی چه غیر منطقی.چه اینکه دلخواه من نباشه دارم کم کم تن میدم تا روزی خدای نکرده من مقصر شناخته نشم.شب و روز فقط دعا میکنم و امیدم به خداست. یعنی بچه دار شدن با وجودیکه بچه دوست داره وضعیت رو بهتر نمیکنه؟

  • ضمنا یه سوال دیگه هم داشتم. می خواستم بگم که ایا با محبت کردن بیشتر و گوش کردن حرفاش احتمال خوب شدنش هست؟ ای کاش راهی باشه. من طلاق رو دوست ندارم. از طرفی زندگی خوش وبا ارامش و بدون ترس میخوام. نمی دونم چیکار کنم.تو ارتباط فامیل مشکل دارم.دایی من میاد باهام روبوسی میکنه باهام دعوا میکنه میگه خوشم نمیاد میگم اون محارم من بحساب میاد.میگه خوشم نمیاد.اخه من که نمیتونم توی جمع دماغ داییمو بسوزونم.همین طور پدر شوهرم بهم توجه میکنه.بدش میاد بهش میگم تو دیوونه ای این طوری فکر کردن گناهه..با افکارش منو ازار میده.میگه حق نداری تو گوشیت تلگرام داشته باشی.تلگرام مهمه یا زندگی.فلان مهمه یا زندگی. همش منو محدود میکنه نمی تونم با کسی زیاد تلفنی حرف بزنم.حتی مادرم.همش میگه به فکر زندگیت باش انقدر فکرت پیش این و اون نباشه.اخه چیکار کنم من که نمی تونم از اجتماع دور باشم.با کسی دوست نباشم.از طرفی من تو کار خونه کوتاهی نمیکنم.چیکار کنم.یه مهمونی میریم .همش میگه زیاد حرف نزن.اگه حرف میزنی با من حرف بزن.فکرت فقط پیش من باشه.توی کار خونه بهم خیلی کمک میکنه.علتش اینه که تو زندگیش با ادمای محدودی در ارتباطه و توجه زیادی بهم میکنه.که این توجه بیش از حدش باعث میشه که بینمون ددعوا بشه .چون خودش زیاد توجه داره.ازمنم انتظار بیش از حد داره و دوست داره با کسی در ارتباط نباشم و تمام فکرم فقط خودش باشه.

  • عزیزم اصلا ب بچه دار شدن فکر نکن تو باید اول مشکلت حل بشه بچه فقط یه مشکل دیکه اس و این که چرا ادمی که افسرده اس و بدبینه در طول درمانش تو باید ازش پرستاری کنی بهش محبت کنی نزاری استرس بگیره و بیرون رفتن و گردش و طبیعت هم خیلی بهش کمک میکنه

    • ممنون دوست خوبم از کمکت.راستش الان مدتیه دارم این کارو میکنم همش با هم مسافرت میریم.گردش در طبیعت میریم اینا روش یکم تاثیر گذاشته و روحیه اش کمی بهتر شده. و این اندکی امیدواری در من ایجاد کرده خلاصه برای حفظ زندگیم همه تلاشمو دارم میکنم دیگه اون رفتار های پر خطر رو الان مدت طولانیه که انجام نداده وبه گفته خودش حماقت بوده فقط برای جلب توجه من میکرده.البته اینم بگم که هنوز زود عصبانی میشه خلاصه اینکه داارم خیلی تلاش میکنم به خدا توکل کردم امیدوارم خدا کمکم کنه شما هم برام دعا کنید. نظر شما چیه راهمو ادامه بدم؟ با اینکه میدونم سختی زیادی پیش رومه؟

  • با سلام
    من همسرم به دلایل اختلافات زیاد ب مدت دوماه ازهم دور بودیم و تصمیم ب جدایی گرفته تمکین نمیکنه در گذشته با مرد دیگه ارتباط نامعلوم داشته باتمام این مشکلات به دلیل داشتن فرزند تصمیم ب زندگی گرفتم ولی همسرم جدایی رو انتخاب کرده به نظر شما طلاق یا زندگی انتخاب درست میتونه باشه من 28و همسرم 23 سالشه و دخترم چهارو نیم کمکم کنید

    • به هر حال باید با گفتگو مشکلتون رو حل و فصل کنید .. شما و همسرتون تصمیماتی در زندگی دارید که براساس اون عمل خواهید کرد ... پس اگر تصمیم ایشون به طلاق باشه سخت خواهد بود ایشون رو به زندگی هدایت کنید و بهتره از وساطت بزرگان و از یک جلسه مشاوره حضوری هر دوی شما استفاده کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282

  • همسربنده حتی راضی نیست با گفتگو و وساطت خانوادم مشکل حل بشه تمام کاراشو انکار و خودشو تبرعه میکنه و حتی هرشرطی گذاشتن من قبول کردم و تلاش برای بهبود زندگی فایده نداسته مشاوره هم رضایت نمیدن سردرگم موندم و دستم ب جایی نمیرسه

  • سلام.خواستم بگم همسرم پنج سال که معتاد.هیچوقتم قبول نکرده که مصرف میکنه.من الان هشت ماهی میشه اومدم خونه پدرم ودرخواست طلاق دادم.همسرمو خانوادش به زور فرستادن کمپ که ترک کنه.میگه الان تو ترک ولی نمیتونم بهش اعتماد کنم.اخه زیاد دروغ میگه.سیگارمیکشه.الان من باید چیکارکنم؟

    • در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282

      021-22689558

  • مشاور عزیز واسه نیم ساعت مشاوره سی هزار تومن ارزش داره بدی واقعا ک آخرشم برگردی بگی خودتون باید انتخاب کنید و فلان اینو ک خودمم میدونم

  • سلام من میخاستم بگم
    من ۶ ماه عقد کردم، اولاش خیلی با هم خوب بودیم اما الان یه ۲_۳ ماهی میشه باهام بد شده
    بهم شک کرده میگه با کسی غیر از من حرف میزنی، اخه فرندای فیسبوکما دیده، ۲ نفر فرند پسر داشتم
    اما من از اون موقع ک عقد کردم با این اقا تو نت با هیچکسی حزفی نزدم، منم هی قسم میخورم ک با کسی نمیحرفم قبول نمیکنه
    حالا میگه میخام جدا بشم
    نمیدونم چکار کنم من واقعا دوسش دارم
    راهنمایی میخاستم ک چکار کنم از این تصمیم برگرده

    • دوست عزیز درسته شرایط سختی رو میگذرونید ولی زندگی با فردی که پر از شک و تردید باشه بسیار سخته و برای همیشه حصاری دور شما خواهد بود
      بهتره از احساسات دست بردارید و واقع بینانه به موضوع نگاه کنید

  • سلام،من میخواستم مشکلمو مطرح کنم،من۱۱سال ازدواج کردم دوران نامزدی هم باشوهرم مشکل داشتم اماازوقتی رفتیم خونمون مشکلمون بیشترشد وچندین بارکتکم‌ زد اماخوانوادم منو نصیحت کردن ورفتم خونم ،ودوسال پیش فهمیدم همسرم بایکی ازدوستام درارتباطه اماشوهرم انکارمیکنه بعداینک شوهرم فهمیدمن ازاین موضوع مطلع هستم منوکتک زد بینیم شکست وعمل کردم،بعداون بازم کوتاه اومدم باهاش زندگی کردم یه پسر ۹ساله دارم اما اصلا خووشم ازش نمیاد ومدام تو خونه باهم جنگ اعصاب داشتیم واون هم همش تهدیدو فحش و...الان یک سال که ازهم جدازندگی میکنیم ومن مطالبه مهریه کردم هربارکه میریم دادگاه براجلسات اونجاهم باهم بحث میکنیم وهیچ میلی ب ادامه زندگی باهاش ندارم حتی وقتی میبینمش یافک میکنم ی ساعت باهاش زندگی کنم استرس میگیرم ازدنیا سیرمیشم تواین یه سال ک ازهم جداهستیم هیچ تلاشی برااینک من برگردم نکرده فقط میگه مهریه تونگیربیا زندگی کنیم اما اطرافیانم همش میگن بخاطربچه برگرد نمیدونم چیکارکنم کمکم کنید...من الان ۲۵سالمه

    • در این مورد حتما " با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

  • سلام من یکساله ازدواج گردم باانواده همسرم ازنظرطبقاتی وفرهنگی خیلی اختلاف داریم من قبل ازدواج این موضوع راکامل میدونستم ولی به علت علاقه نادیده گرفتم بعدازدواج مشکلاتم شروع شدمن اصلانمیتونم باخانواده مسرم کناربیام ورفت وامدکنم چون ایده ال من نیستندمسرم هم ازنظراخلاقی وفکری بامن تفاوت دارداخلاقش تندومغروروللجبازناگفته نماندمن خیلی اذیتش کردم وسرزنش کردم بخاطرکمبوداشون ولی اون میگه توخبرداشتی ونبایدقبول میکردی الان تصمیم به طلاق گرفتم چون شرایط اونها عوش نمیشه ومن هم عذاب میکشم اونها میگن توهمش دنبال پولی ولی دریغ ازاینکه به من یک کادوی بی ارزش م ندادن کمک کنیدوبه من بگیدراه درست چی هست طلاق یا تحمل

    • این موضوع رو خود شما بهتر از هر کسی میدونید ... پس تصمیم خودتون رو هم گرفتید ...ولی اگر قراره اتفاقی بیفته قبلش خوب فکر کنید و قاطع عمل کنید تا هم تکلیف شما و هم تکلیف همسرتون مشخص باشه و بتونید از عمرتون استفاده درست ببرید

      021-22689558

      021-88422495