سلام..32 ساله هستم و مهندس it تقریبا شش سال از عقد و چهار سال از ازدواجم میگذره و یک پسر هفت ماهه داره.شاغل بودم و الان بخاطر مرخصی زایمان منزل هستم.همسرم کلا ابراز علاقه بلد نیست و وقتی بهش ابراز علاقه میکنم با کلمه باشه و برو و تکون دادن سرش جواب میده البته به حساب خودش داره شوخی می‌کنه.من توی خانواده چهار نفری بزرگ شدم و خیلی مورد توجه بودم ولی همسرم خانواده هشت نفری هستن و میشه گفت ننر و تهتاقاری.گوش به حرفم نامیده و حرف هر کسی غیر از منو به شدت میپذیرم جوری که بهم این حس رو میده که من آدم بی عقلیم.فک میکردم آدم با احساسی و کنار احساس امنیت میکنم.ولی از وقتی ازدواج کردیم این جمله هنوزم دیر نشده به این معنی که میخوای بری برو رو چند بار ازش شنیدم.هر چند وقتی جوابمو میده کلا فقط به این فکر می‌کنه که پیروز بحث باشه به هر قیمتی حتی شکستن دل من.احساس امنیت نمیکنم.حتی احساس شادی هم نمیکنم.عموش از کرونا فوت کرد بهش گفتم نرو بخاطر بومون ولی گوش نکرد.رفتم خونه پدرم که وقتی برمیگردن خونه نباشیم ولی اومد دنبالمون و برمون گردند خونه.حالام کروناش مثبت شده و همه قرنطینه این.بچه هفت ماهم تب می‌کنه سرفه می‌کنه تا آروم شده ولی نمیدونم چرا اینجوری رفتار می‌کنه.انگار اصلا بالغ نشده.دلم میخواست سرخورده گوش به حرفم میکرد و نشون میداد دوستمون داره.بد جور غمگینم.بد