با سلام.
من 4 ساله ازدواج کردم. من سال اول که عقد بودیم روزی سه الی 4 بار رابطه داشتیم و مشکلی نبود. ولی متاسفانه بعد رفتن خونه ی مشترک خواسته های همسرم رفته رفته کم شد. من با خانمم مشکل دارم ولی ایشون با من هر بار که پرسیدم میگه تو بهترینی. من در اصل دو مشکل دارم یکی بحث جنسی که شاید هفته ای یکبار خانمم نیاز داره و مشکل دوم اینکه من بشدت کمبود عاطفی دارم یا شایدم خیلی احساساتی هستم. من وقتیکه محبت به خانمم میکنم معمولا یا فیدبکی ندارم یا فیدبک ضعیفی دارم. و از این قضیه متنفرم که طلب محبت کنم ولی بشدت نیاز به محبت دارم. و اینکه از رابطه ی جنسی با حس مصنوعی متنفرم. اینکه با خواهش برم سمتش و لطف کنن و رابطه داشته باشیم باهم.اون به خواستم معمولا تا 80 درصد نه نمیگه ولی من متوجه میشم که حسی توش نیست و به همین خاطر ارضای فکری نمیشم. وقتیکه خودش نیاز داشته باشه خیلی رابطه بهم لذت میده ولی باقی اوقات که من نیاز دارم و میرم سمتش فقط تخلیه میشم و هیچ ارضا فکری نمیشم. به همین دو دلیل و خلا عاطفی و فکری من بشدت سوق به انحرافات جنسی چه خود ارضایی چه فردی دیگه دارم. بر خلاف میلم البته چون اینکاره نبودم و نیستم ولی نیازام خیلی فشار روم میاره. من نیاز دارم هر شب ارضا بشم نهایت دو شب حتی اگه نشم سر درد شدید میشم و گاهی توی خواب ارضا میشم. اما ایشون نهایت یک بار در هفته نهایت نیاز دارن و اون حالت لذت برای من ایجاد میشه. در ضمن یک مشکلی که رابطه رو برای من شدیدا سخت میکنه اینه که ایشون بطور طبیعی ارضا نمیشن و از دست خودش کمک میگیره. من مشکل سایز ندارم و حتی با دست منم ارضا نمیشه. باید 40 دقیقه دخول داشته باشیم بعد کلی لذت ببره ایشون و من حسابی خسته بعد ایشون با دست خودش ارضا بشه. چون من دوس ندارم قبل ارضا شدن ایشون ارضا بشم. شخصا خودم صد بار بهش گفتم کامل و باز موضوعو مطرح کردم و پیش مشاور هم رفتیم اما تغییری ایجاد نشد.
ی مسئله ی دیگه هم که آزارم میده اینه که من برای اون حاضرم جونمو بدم تا این حد خواسته هاش برام مهمه. ولی ایشون خواسته های خودش براش ارجهیت داره. مثلا تا جایی حاضره برای من اقدامی بکنه که به شخصیت، غرور و… خودش آسیبی وارد نشه. در پایان هم بگم ما جدیدا بچه دار شدیم و این موضوع شده غوز بالا غوز از اون دو لحاظ که عرض کردم. ولی ایشون از جهت خانه داری عااااالی هستن. ممنون میشم که راهنماییم کنید