سلام . دخترم. 17 سالمه. نمیدونم اسمشو دقیقا چی بزارم ولی از 10 11 سالگی مشکلاتم جدی شد و دقیق تر یادمه. من خودم نیستم. افسرده+عصبی+تنبل+بی حوصله+دقیقه نودی+لجباز و رومخ+علاقه به تنهایی دارم و منزوی هستم+خجالتی نیستم ولی تو جمع ها همیشه تو خودمم و از حرف زدن با بقیه لذت نمیبرم مگه اینکه درباره مشکلات و غم و افسردگی باشه. فک کنم همه خصلت های بد رو دارم. ولی چیزی ک میخام بگم خیلی فراتر از ایهناس. اومدم اینجا تا شاید کمکم کنید. شما هیچ وقت نمیتونید وضع منو درک کنید. هرچی میام بهتر شم بدتر میشم. مطمعن باشید فراتر از افسردگیه. من خوم نیستم ینی اصلا کس دیگه ام. ن ی دونه اصلا نمیدونم چن تا چون هر روز میتونم چن تا شخصیت باشم. دختر پسر. با خانواده مختلف. اخلاق رفتار و همه چی و وقتی تنها میشم اینا همه بدتر میریزه بیرون و انگار وقتی تو نقش یکی دیگه ام تو تنهاییم ک بیشتر میشه ولی همیشه اینجوری ام. ولی عاشق اینم تنها بشم و خودم باشم. در اصل خودم باشم ینی اونی ک اون موقع دوس دارم. اکثرا افرادی هستن ک همه دوسشون دارن و اکثرا پسرن. انگار وقتی تو اون شخصیت هام روحم ارضا میشه. وقتی چند وقت تنها نمیشم تا راحت برم تو اون شخصیت ها افسردگیم ب شدت بدتر میشه و ب شدت عصبانی تر میشم. سر اینکه هیچ وقت خودم نیستم هیچ وقت نمیرسم کارهامو انجام بدم. تاجایی ک وقت دارم اونام و دیگه دیقهههههههههههههه نود مجبور میشم هول هولی کارامو کنم ک خب صد در صد نمیشه و کلی هدف و ارزوی بزرگ دارم ک هرروز میخام شروع کنم ولی این روح لنتی نمیزاره. من حتی تا چند ماه پیش تو اینترنت سرچ هم نکرده بودم توی اینترنت ک بگی جایی خوندم و جوگیر شدم یا ک فردا خودش خوب میشه. میدونم ک فقط دارم بدتر میشم. تو سنی ام ک دیگه باید از پس کارام بر بیام و کلی کارایه دیگه بکنم بیشتر وارد اجتماع شم ولی نمیشهههههههههه تمام وقتم دارم هدر میدم تا توی این شخصیت ها باشم از دوستا و خانواده فاصله میگیرم از خودم فاطله میگیرم. فک میکردم فقط افسرده ام چندماه پیش تو اینترنت سرچ کردم و فک کردم دوقطبی ام بعد اسکیزوفرنی شیزوفرنی هرچی ک بگی. انقد ک وضعم وخیمهههه. همیشه تو توهم و خیال زندگی میکنم وحشتناکه خستم بعد چندشخصیتی رو خوندم ولی نوشته بود از شخصیت های دیگه اگاهی نداری ولی من اگاهی دارم و خودم میسازمشون. هزار بار خواستم بس کنم ولی ب خدا خیلیییییی قویتر از منه این حس. بخدا ب دوسه نفر ک خیلی بم نزدیک بودن گفتم و بهشون حق میدم اگر متوجه نشن چی میگم تو این وضعیت ن پول دارم هرروز برم روانشناس هم ی بار ب اسم مشاور تحصیلی رفتم پیش روانشناس و باهاش درمیون گذاشتم و بم قرص افسردگی داد و به مامانم گفتیم برای بی حوصلگیمو ایناس ک بعدش بم گفت برا سنته و قرص نمیزارم بخوری ک معتاد شی تو رو خدا باهام در ارتباط باشید و کمکم کنید دارم زندگیمو خراب میکنم و ساده ترین فرصت هارو از خودم میگیرم منتظر جوابتون هستم