سلام دختر عموی من طرز فکری در مورد آیندش داره که از نظر من و خانواده ام بسیار غلط است. او در مورد کار های خانه بسیار تنبل است. حتی می گوید من زن خانه نخواهم شد و کارمند میشوم وگر نه شوهر نمی کنم. به مادرش در کارهای خانه کمک نمی کند. اما من بسیار عاشق او بوده و هستم و خواهم بود، وقتی این حرف هارا از زبان خودش(که گفت شوهر نمی کنم) بسیار ناراحت شدم. طوری که از زندگی دلسرد شدم. نکته دیگر اینکه من حتی نمی دانم او نیز مرا دوست دارد یا نه و در شرایطی هم نیستم که از او بپرسم و این بسیار من را عذاب می دهد. لطفا من را راهنمایی کنید!