با سلام وقتتون بخير، دختری هستم 22 ساله سال 94 در شهری دور از خانواده
در رشته کارشناسی فیزیوتراپی قبول شدم ترم دو با آقایی در تلگرام آشنا شدم که 7 سال اختلاف سنی داریم داستان طولانی داره و به زمان انتخاب رشتم برمیگرده ایشون کاردانی فوريت پزشکی امتحان داده بودن همزمان با من اما قبول نشدن وآشنایی ما هم از اینجا شکل گرفت سال 95 مجدد کنکور امتحان دادن و قبول شدن در این رشته، هیشکدوم قبلا رابطه ای با جنس مخالف نداشتیم همدیگرو ملاقات کردیم از من خواستگاری کردن و اصرار داشتن به خانوادم بگم که من گفتم باید تا اتمام تحصیل هردومون صبر کنیم ایشون بهمن 97 طرحشون شروع شده و سرکارن منم تازه فارغ التحصیل شدم طی این چند سال ما با هم در ارتباط بودیم و چندین بار هم برای دیدن من اومدن دانشگاه محل تحصیلم، ایشون لر هستن و بنده فارس که از حیث اختلاف آداب و رسوم مطرح کردم این موضوع رو و همون ابتدا هم گفتن که نمی تونن بیان شهر من زندگی کنیم و من با توجه به اینکه بخاطر تحصیل سه سال راهنمایی و چهار سال دانشگاه بدون مشکلات چشم گیری از خانواده دور بودم و شخصیت مستقلی دارم پذیرفتم، این هفته برای آشنایی خانواده ها خودشون همراه با خانواده اومدن خونه ما پدر بنده معلم و مادرم کارمندهستن و پدرم به نحوی نمی تونن این مدل آشنایی رو قبول کنن از طرفی ایشون خونه و ماشین و یه حساب پر پول که مد نظر پدرم هست و از معیار هاشون هست ندارن اما از لحاظ سلامت اخلاقی و رفتاری و هر گونه مسائل این مدلی قابل تایید هستن و اینها دقیقا ملاک های من بودن و این چند سال رو برای شناخت این مسائل در ایشون با توجه به سخنان مشاوران ازدواج گذاشتم برای همین اصرار به این ازدواج دارم این رو هم اضافه کنم که خانواده ایشون موافق ازدواج هستن و مخالفت از سمت پدرم هست و مادرم قبلش مخالف بودن اما با دیدن طرز رفتار و صداقت و صمیمیت بین اعضای خانوادشون نظرشون مثبت شده و فقط مد نظرشون اینه که ایشون حتما استخدام بشن و منم با راه دور مشکل نداشته باشم خواستم با توجه به همه اینا منو راهنمایی کنین که هم درست تصمیم بگیرم و اینکه چیزی هست که من مد نظر نگرفتم و از قلم افتاده باشه و اینکه چطوری پدرم رو قانع کنم؟ با تشکر