ازدواج زوری
با سلام و خسته نباشید
دختری 19 ساله هستم و در یکی از شهرستان های جنوب کشور زندگی میکنم شهر ما خیلی کوچیکه و هنوز به رسمای قدیم دختر همسن های من اکثرا ازدواج میکنن… تازگی ها یه خواستگار داشتم و از دوست های پدرم هست بابام چند باری بهم گفت راجبش که منو میخواد ولی جواب من منفی بود…
من اول اینکه اصلا قصد ازدواج توی این سن رو ندارم با اینکه معیارهایی از شخصی واسه ایندم توی ذهنم دارم اما قصد ازدواج ندارم چون همسن و سال هام رو که متاهل هستن و کلی دعوا و ناسازگاری و طلاق بینشون هست میبینم و دلیلش ازدواج توی سن پایینه
پسره رو که دیدیم اصلا از ظاهرش خوشم نیومد و همینطور از شخصیتش دو سه باری به خواست پدرم باهاش رو در رو صحبت کردم پسر بدی نیست اما معیار های من رو نداره و حتی فکر در کنار همچین شخصی بودن عصبیم میکنه..حالا من به بابا و مامانم گفتم که جوابم منفیه ولی اونا اصرار دارن پسره خوبیه و باید ازدواج کنی و مثل همچین ادمی دیگه نیست واست درصورتی که من مشکل یا نقصی هم ندارم حتی توی ظاهرم…منم نظرمو گفتم که از این شخص خوشم نیومده و نمیخوام تو این سن هم ازدواج کنم بابامم میگه باشه نخواه اما دانشگاه اجازه نداری بری و یه روز اگه یکی اومد خواستگاریت که اونو بخوای و اونم تورو بخواد من قبول نمیکنم باید کسی باشه که من میخوام(از عصبانیت نگفته دو ماهه همش میگه اینو) از طرفی مامانمم اصرار داره که قبول کن یه مدت باهاش حرف بزن بعد ازدواج میکنی ازش خوشت میاد اما نمیفهمن اولا من قراره کنار اون فرد زندگی کنم تا اخر عمر نه اونا و دوما جوابم تغییری نمیکنه.. لطفا شما مثل خانوادم نگید با طرف صحبت کن و ازدواج کنی خوشبخت میشی بخدا میدونم ازدواجم تو این سن و با همچین فردی که هیچوقت دوستش نخواهم داشت با مرگ فرقی نمیکنه…
لطفا کمکم کنید چطوری بابامو راضی کنم که بزاره ادامه تحصیل بدم من دوست دارم درس بخونم شاغل باشم و خودم عاشق بشم فردی رو بخوام و منو بخواد که به معیارهام نزدیک باشه اما خانوادم نمیفهمن…من باید چیکار کنم؟؟؟آیا بخاطر خانوادم تن به همچین ازدواجی بدم که با ازدواج زوری فرقی نداره؟؟؟
اصلا قبول نکن اصلا اصلااااا این ازدواج از اولشم معلومه که آخرش طلاقه هر بلایی سرت میارن بزار بیارن ولی قبول نکن خوشحالم که خودت عاقلی
با سلام خدمت شما
با توجه به شهر زندگی و آداب و رسومی که به آن اشاره کرده اید می بایستی از یک بزرگتر که مورد قبول پدرتان است و حرف شما را درک می کند کمک بگیرید و از او درخواست کنید با این مسئله که با فرد مشخص شده ازدواج نکنید با پدرتان صحبت کند و او را از ته قلب با این مسئله همراه سازد بعد از آن به تدریج می توانید در مورد ادامه تحصیل و دانشگاه و .. با ایشان صحبت کنید ترجیحا این رابطه اگر مرد باشد بیشتر می تواند اثر گذار باشد . چنانچه نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید می توانید از طریق مشاوره تلفنی با روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک بگیرید ۲۲۳۵۴۲۸۲
اصلا قبول نکن خوانوادم همچین بلایی به سرم اوردن وبه زور مراسم نامزدی رو برگزار کردن حتی اون پسر با اینکه مطلع بود من راضی نیستم به رو خودش نیوورد اما من که این موقعیتو پایان زندگیم میدیدم تمام تلاشمو برای به هم زدن نامزدی به کار گرفتم و موفق شدم گرچند مادرم به اون وابسته شده بود و الانم منو نفرین میکنه ولی الان احساس آرامش و رهایی از مشکل رو دارم اینکه بخوای تلاش کنی تا به کسی که حالت ازش به هم میخوره علاقه مند بشی بی فایده است هر چند بهترین ادم از لحاظ بقیه باشه پس از همون اول سرسخت باش نزار کارت مثل من به اینجا بکشه که مردم کلی حرف پشت سرت در بیارن یا در اینده طلاق بگیری چون ازدواج زور زورکی آینده نداره