با سلام. من به مشکلی برخوردم که نیاز به کمک دارم. من با خانمی از همکاران خودم آشنا شدم و کمکم به ایشان علاقه مند شدم. ما بیرون همدیگرو میدیدیم. مهمونیای دوستانه باهم رفتیم. سفر دوستانه رفتیم و در تمام این موارد ارتباطی غیر از صحبت کردن نداشتیم. من کنار ایشون آ امش داشتم و احساس میکنم آدمی هست که بتونم باهاش زندگی کنم. منتها بعد از حدود چند ماه که رابطمون صمیمی تر و ایشون از احساس من نسبت به خودش باخبر بود و خودشم بهم حس داشت باعث شد که مسئله ای رو مطرح کنه که من شوکه شدم. ایشون 27 سالشه و چندسال پیش یک بار ازدواج کرده و شکست خورده. هیچ کس تو محل کارمون در جریان این اتفاق نبود و خود ایشون هم نگفتن تا حرفی پشتشون نباشه و آرامش داشته باشن. راجب ازدواجش برام توضیح داده و از رو صحبتاش میشه فهمید که مشکل از سمت طرف مقابلش بوده. ایشون پسر یه آدم سیاسی بوده و زندگی درستی نداشتند. حالا من موندم بین احساس و دلبستگیم به ایشون و از طرفی خانوادم و…به نظر شما چه راهی باید رفت که واقعا زندگی عاشقانه ای با ایشون داشت؟ من با مشکلش کنار اومدم چون واقعا ایشون رو دوست دارم ولی خانوادم و مشکلاتی که ممکنه داشته باشم در آینده منو دچار سردرگمی کرده. لطفا راهنماییم کنید.