سوالتو بپرس
X

اشتباه

سلام وقتتون بخیر
من چند وقتیه ک یه اشتباه خیلی بزرگی رو مرتکب شدم و واقعا الان نمیدونم باید چیکاد کنم لطفا کمکم کنید، داستان از اونجایی شروع میشه ک من ی دوست قدیمی داشتم ک از دوران نوجوانی باهم دوست بودیم(الان ۲۱ سالمه) خانوادش از لحاظ مالی از خانواده ی من بالاتر بودن و من خیلی وقتا ب اصرار خودش میرفتم خونشون و با خانوادش خیلی راحت بودم در حدی ک پدر و مادرش منو مثل پسر خودشون دوست داشتن و منم واقعا دوسشون داشتم و از اونجایی ک همه میدونن دوست داشتن و عاشق شدن دست خود ادم نیستش من به خواهر دوستم علاقه مند شدم ولی چون سن هامون پایین بود تصمیم گرفتم ک صبر کنم تا چند وقت پیش، من با نامزد دوستم خیلی راحت بودم در حدی ک اون ب من میگفت داداش و منم مثل داداش بودم براش همه جوره حواشو داشتم و راز دلم رو بهش گفتم اونم گفت ک کمکم میکنه ولی نمیدونم از روی ندونستن یا دشمنی بود ک راز منو ب تمام دوستای مشترکمون گفته بود و منم نمیخواستم دوستم بفهمه تا شرایتم اوکی شه بعد بتونم با خانوادم پیش برم ولی از اونجایی ک همه فهمیده بودن ترسیدم ک یکیشون بره ب رفیقم بگه ک اگه اینطوری میشد اتفاقای خیلی بدتری میفتاد و تصمیم گرفتم خودم بهش بگم حداقل از اینکه یه نفر دیگه بهش بگه بهتره تو همون اوضاع هم با خواهر رفیقم تونستم حرف بزنم و اون میگفت ک زوده و ی خورده نگران اوضاع مالی بود منم مطمئن بودم ک میتونم شرایط مالیمو اوکی کنم پس تقریبا خیالم از اون بابت راحت بود، یک شب ک باهم بیرون بودیم دوستم تعارف زد ک بیا باهم یکم مش**ب بخوریم منم قبول کردم و دوستامونم بودن همه و بعد از گذشت چند ساعت همون دوستام شروع کردن به تیکه انداختن و این حرفا ک دوستم داشت میفهمید ک مجبور شدم ببرمش بیرون و خودم بهش بگم چون اگه نمیگفتم و از ی نفر دیگه میشنید یه برداشت دیگه میکرد و بدتر میشد… خلاصه ک تو اون حال من بهش گفتم خیلی ناراحت شد و قاطی کرد و گفت دیگه نمیخوام ببینمت و از این حرفا کلا بلاکم کرده تو اینستا و تلگرام حاضر نیست دیگه منو ببینه.. قبل این داستان ی رفاقت دونفره خیلی سالم داشتیم در حدی ک همه حسودیشون میشد و خیلی واسم خوب بودیم خیلی. بعداز این داستان فهمیدم ک دوستای مشترکمون و نامزدش ک بهم قول داده بود کمکم کنه پشتمو خالی کردن و کلی هم حرف گذاشتن دهن من ک اصلا من نزده بودم خلاصه ک کلا تخریبم کردن. خانواده ی دوستم هنوز نفهمیدن و از نامزد رفیقم اصلا راضی نیستن و میخوان ک بهم بزنه رفیقم و من تا ی جاهایی باهاشون صحبت کردم و راضی شدن. چند وقت بعد چند تا از دوستام واسطه شدن ک فایده ای نداشت منم مجبور شدم ب خواهرم گفتم ک با دوستم حرف بزنه چون خداییش من نیت بدی نداشتم اصلا اون جور ادمی نیستم همه دوستام منو میشناسن ولی رفیقم ب خواهرم ی حرفایی زده بود احساس میکنم حرف خودش نبود بحث مالی و این حرفا کلا ک نباید همچین کاری میکرد و چشمش دنبال پول ما بوده در صورتی ک اصلا خداییش اینطوری نبوده ….. من رفیقمو خیلی دوستش دارم نمیخواستم از دستش بدم ک این کار احمقانه ام باعث شد از دست بدمش حالا از شما خواهشم اینکه راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چیکار کنم؟؟!! ممنون ک وقتتون رو میزارید ببخشید ک متن طولانی شد.ممنووون

Milaaad:

نمایش نظرها (1)

  • بهترین کار در این مورد هیچ کاری نکردنه...چون شما با انجام هر کاری اوضاع و خراب تر میکنید و با وجودی که شرایط ازدواج و نداشتید خواسته خودتون رو مطرح کردید /// در صورتی که اگر شرایط شما مناسب بود میتونستید از طریق یک واسطه این موضوع رو مطرح کنید تا در صورت منفی بودن دوستی شماهم پابرجا بمونه
    پس بهترین کار اینه که صبور باشید