سوالتو بپرس
X

انتخاب راه زندگی

ﺑﺎﺳﻼﻡ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ۱۵ ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ بﻩ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ رﺷﺘﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻭﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻡ ﺩﺭﺳﻬﺎﯾﻢ ﺧﻮﺏ ﻭﻧﻤﺮﺍﺕ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﻨﺮ ﺳﯿﻨﻤﺎ عﻻﻗﻪ ﻭﻓﯿﻠﻤﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﯼ ﻧﯿﺰ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﺷﺘﻪ ﻫﻨﺮ ﺷﻮﻡ ﻭﻟﯽ اﻭ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺭﺳﯽ ﻭﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟

popoy: ﻣﺘﻮﻟﺪ ۱۳۷۹ ﺩﺭﺭﺷﺖ ﻫﺴﺘﻢ.ﻋﻼﻗﻪ ﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﺩﺍﺭﻡ.ﭼﻨﺪ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﺮﺩﻡ.

نمایش نظرها (7)

  • دوست عزیز طبیعتا" خانواده نگران شما هستند پس درکشون کنید ... ولی طوری رفتار نکنید که بترسند و نگران اینده شما بشن ...در این مورد باید صبور باشید تا بتونید راهی برای رشد علاقه تون بدست بیارید

    • سلام .بنظر من چون ب سینما علاقه دارید حتما برید دنبال علاقتون البته اگه استعداد هم دارید ولی برای اینکه اگه خدای ناکرده در آینده تو این رشته موفق نبودید بیکار نباشید در طول تابستان ها ب آموختن حرفه ی دیگری بپردازید. موفق باشید.

  • سلام.من 1ساله ازدواج کردم.دوران عقد من خیلی کوتاه بود و از طریق یکی از آشناها با شوهرم آشنا شدم.من اصلا به ازدواج فکر نمیکردم تا خانوادم گفتن حاج آقا یه پسری رو معرفی کرده پسر خوبیه مهندسه خونه داره خانواده داره و...که اگر دختر شما موافقت کنه بیاد خواستگاری من چند هفته مخالفت کردم تا اینکه راضی شدم بیاد.گفتم اگه اومد من خوشم نیومد اصرار نکنین خانوادم گفتن باشه.تا اومد بعد از جلسه 3 خواستگاری خوشم ازش اومد.حس کردم راستگو و مومن و با اعتقاد.اما....پدرش معتاد بود میگفتن پیش ما نمیکشه اما جلوی همه میکشید حتی جلوی نوه شیر خوارش.وقتی میگی نکش میگن افتخاره که بکشیم.من بعد فهمیدم.دوران نامزدی سختی داشتم با اینکه دختر پرتوقعی بودم از همه چی کوتاه اومدم.از طلا و خونه نداشتن و خرجی ندادن و کادو ندادن و ...گفتم طلاق نگیرم چون بد میدونیم.حتی یکبار دادگاه رفتیم اما پدرم نذاشت.مراسم عروسی رو پدرم گرفت.دریغ از یک کادو از خانواده شوهر برای اجاره خونه و خرید گل شب عرسیم طلای خودم رو براشوهر فروختم.و طلای زن داداشم انداختم.که جلوی فامیلم آبروم حفظ شه.خانواده شوهرم 15 شب از عروسیم نگذشته بچه میخواستن چون خواهرم و برادرم بچه نمیخواستن و بچه نداشتن هی انگ ناباروری بهم میزدن از شانس اونا من به داروهای جلوگیری حساسیت نشون دادم وشوهرم دبچه میخواست الانم باردارم و فهمیدم شوهرم از مجردی بیماری اعصاب داشته و از من پنهان شده و همیشه کتکم میزنه و فامیلاش میان خونه من مواد میکشن.شوهرم خودش نمیکشه خدارو شکر.منم به بوی دود حساسیت دارم هر چی اعتراض کردم فایده نداشت تا جهیزیه رو جمع کردم و آمدم خانه پدرم.حالا نمیدونم چکار کنم با دخالت های خانواده شوهر و اینکه خانه شوهرم رو ازش گرفتن و بیماریشوهرم وروح آزرده خودم و بچه طفل.معصمی که تو راه دارم.راهنماییم کنید من خیلی حالم بده همش نگران آینه بچم هستم خودم به درک فنا شدم.ببخشید سرتون درد آوردم

    • دوست عزیز متاسفانه همین تفکرات غلط خانواده ها که فکر میکنن طلاق وحشتناکه چنین مشکلاتی رو برای شما و برای این بچه به وجود میاره ... ولی اگر برای زندگی تصمیم جدی دارید باید با شوهرتون قاطع برخورد کنید تا ایشون تکلیفش رو در زندگی مشخص کنه ... شما نشونه های زیادی در این مورد دیدید ولی به هیچکدوم دقت نکردید در صورتی که اگر خرید یک مانتو بود حساسیت و وسواس بیشتری به خرج میدادید ...
      خب اگر شوهرتون بخواد که زندگی جدایی از خانواده و اعتیادشون داشته باشه پس باید برای شما مشخصش کنه و گرنه راه شما کاملا" روشنه ولی خواهشا" دیگه خودتون رو تابع احساسات کورکننده نکنید ... پس در این مورد با شوهرتون صحبت کنید

  • سلام منم یه مشکل بزرگ تو زندگیم پیدا کردم .علاقمو به شوهرم به خاطر مسایلی از دست دادم.چند بار بهم خیانت کرده.اما با یه معذرت خواهی. به مرور زمان نمیشه گفت فراموش اما گذشتم.اصلا اختلاف نظر زیاد داریم باهم همش منو ناراحت میکنه بعد از سه سال دلم میخواست جدا بشم اما حامله بودم الان ۱۱ساله با همیم.همه کارای خونرو خودم انجام میدم.خلاصه کنم حرفمو دختر خیلی صبور و ارومی هستم اما واقعا برام ادامه دادن شده سوختنو ساختن. چکار باید کنم

    • شرایط سختی رو میگذرونید ... بهتره اول از همه خودتون به مشاوری مجرب مراجعه کنید چون در حد انفجار هستید و باید به نوعی آرامش رو بدست بیارید و انگیزه ادامه زندگی و یا تصمیمات دیگرو بدست بیارید ... در وهله اول صحبت با شوهر میتونه تاثیر گذار باشه ولی بسیاری از زوجین مشکل اصلیشون عدم ارتباط کلامی و موثره بین خودشونه ... پس باید راهکار رسیدن به این موضوع رو با مشاور بدست بیارید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282
      021-88472864

  • من بخاطر حرف بابام تجربی برداشتم خودم به ریاضی علاقه داشتم ولی الان به شکر خدا علاقم زیادشده به تجربی و موفق هستم بنظرمن بهتره اون رشته که خانواده صلاح بدونن رو انتخاب کرد چون همایتتون میکنن امااگر برخلاف خاسته اونا باشه لج میکنن و سعی در کمکتون نمیکنن اینم بگم که من اصلا به تجربی علاقه نداشتم ولی حالا به رشته های پزشکی فک میکنم