سلام وقت بخیر
من یک دوستی دارم از بچگی باهم بزرگ شدیم یه جور حالت برادر داریم برای همدیگه
این دوست ما حدود 4سال با یه دختر دوست بود به قصد ازدواج از طرف خانواده هم حمایت نمیشد.بزرگ گویی هایی که کرده بود توقع دختر رو برده بود بالا.و هرچیزی که دختره میخواست براش فراهم میکرد.هر پولی که در میاورد خرج دختره میکرد که نگهش داره.زیاد بهش گفته بودم که اینکارارو نکنه ولی گوشش به هیچ عنوان بدهکار نبود.شلوار برای خودش نمیخرید که پول جمع کنه یه تیکه طلا برای دختره بخره.عمق فاجعه رو خواستم بگم.خانواده ها هم در جریان هستن.بابای دختره هم چندبار فرصت داد که خودشو جمع کنه ولی با گنده گویی هایی که کرده بود سخت بود.خلاصه که یه روز این رابطه تموم شد.حالا این رفیق ما از اینور بوم افتاده همش با این دختر اون دختر برعکس شده کاملا.یه راه حل باید جلو پای من اینو چه جوری ادمش کنم.تا دیروز نمازش قضا نمیشد الان عشق مهمونی و پارتی فکر و ذکرش انواع مدل دختر
نمایش نظرها (1)
با سلام خدمت شما
دوست عزیز نگرانی شما درباره دوستتان کاملا قابل درک است اما تا ایشان خودشان مشکلی نداشته باشند و با این سبکی که انتخاب کرده اند مسئله ای نداشته باشند و نیازی به تغییر احساس نکنند، هیچ کاری نه از شما و نه از هیچ کس دیگری ساخته نیست.
چرا که انسانها مختار هستند و اراده رفتارها و سبک زندگی شان دست خودشان است.
به اینکه بعد از چه مدت از اتمام رابطه ای که داشته اند چنین رویه ای را در پیش گرفته اند اما می تواند واکنشی به احساس ناراحتی و غمی باشد که از شکست عاطفی در رابطه قبلی شان تجربه کرده اند.
چون نمی خواهند با واقعیت و احساسات ناخوشایندی که در پی آن می آید روبرو شوند از این طریق به نوعی از واقعیت فرار کرده و از مواجهه با تجربه های ناخوشایند درونی شان اجتناب می کنند.
رفتارهای تکانشی و عدم ثبات در روابط و انجام رفتارهای پر خطر و پر هیجان می تواند ریشه در احساس ناکامی و پوچی و یا ناامیدی عمیقی باشد که در عمق وجود ایشان شکل گرفته است و اگر غم ناشی از از دست دادن آن رابطه را انکار می کنند و برای آن سوگواری نکرده اند، این احتمال بیشتر است.
چرا که از دست دادن یک رابطه آن هم چنین رابطه ای که اینهمه برای آن سرمایه گزاری کرده بودند و به نیت ازدواج هم بوده، می تواند بسیار دردناک باشد.
غم ناشی از این دوران را با غم فقدان و از دست دادن یک عزیز یکسان دانسته اند و فرایند سوگواری به نوعی در این موارد هم اتفاق می افتد و باید طی شود.
اینکه سبک زندگی کنونی شان برخلاف ارزشهای پیشین او در زندگی است به همین خاطر است که افراد برای اینکه با احساسات ناخوشایند خودشان روبرو نشوند، حتی گاهی مسیری بر خلاف ارزشهایشان در پیش می گیرند غافل از اینکه این راه ممکن است موقتا آنها را تسکین دهد ولی به مرور و در بلند مدت برایشان بسیار دردسرساز و ناراحت کننده خواهد بود.
بنابراین با توجه به این موارد، شما فقط می توانید دوستشان بوده و در کنار ایشان باشید و همان نقش یک دوست همدل و همراه را داشته باشید.
چرا که اگر بخواهید مداخله کنید و یا با سرزنش و نصیحت کردن او را به سمت خاصی سوق دهید ممکن است رابطه تان خراب شود.
اما در عین حال می توانید به او پیشنهاد بدهید که با یک مشاوره صحبت کند تا بتواند کمک حرفه ای دریافت کند.