سوالتو بپرس
X

ترس و اضطراب شدید همراه نا امیدی از آینده

سلام من ۳۴ سالمه ۲ تا بچه دارم جدیدا دچار یه شکست مالی شدم واضطراب و استرس شدید گرفتم طوری که اصلا هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم.
چون خیلی تو زندگی شغلی و شخصیم اثر داشت رفتم روان پزشک که برام سرترالین شروع کرد الان یک ماهه مصرف میکنم ولی بهترم ولی میترسم اعتیاد آور باشه یابعدا هر مشکلی داشتم بخوام با قرص حلش کنم.
ولی الان از آینده نا امیدم و احساس میکنم نمیتونم زندگیمو کنترل کنم و این امر دوباره واسم استرس زا همراه با بی حالیو و تپش قلب میشه ولی به شدت قبل نیست. من باید چیکار کنم از این احساس راحت شم و دیگه سراغم نیاد؟

alireza_7_62:

نمایش نظرها (14)

  • با سلام خدمت شما
    نوشته اید که از دارو کمک گرفته اید اما جلسات مشاوره خیر! جهت غلبه بر اضطراب و ترس نیاز است همراه دارو از جلسات و تکنیک های کاهش استرس کمک بگیرید . درادامه مقاله ای که راهکارهای ساده ای جهت کاهش استرس ارائه کرده است خدمتتان ارائه می شود اما کمک حرفه ای و گرفتن درمان روانشناسی صرفا با جلسات مشاوره امکان پذیر است. روانشناسان کانون مشاورا ایران در این زمنیه می توانند88422495 کمکتان کنند
    یست و شش مهارت مقابله با استرس
    برای مقابله با استرس ها يا فشارهای روانی، راهکارهای مختلفی وجود دارد که شيوه مديريت صحيح، آنها را به ما می آموزد. با رعايت و بکارگيری اين روشها، می توانيم علاوه بر حل يا کم کردن مشکلات به آرامش پايدارتری دست يابيم و استرس خود را کنترل کنیم:
    1- به خداوند توکل کنيم.
    توکل به خدا یکی از راههای کاهش استرس است.وقتی انسان ياد خدا را در دل خود زنده نگهدارد و ارتباط روحی و معنوی بين خود و خدا برقرار کند، به آرامش عميق، همراه با خشنودی می رسد و با توکل به خدا از هرگونه استرس و اضطراب و فشار روانی رها می شود.
    قرآن کريم در سوره رعد آيه 29 می فرمايد: کسانی که ايمان آوردند قلبهايشان با ياد خدا آرام می گيرد، آگاه باشند تنها با ياد خدا قلبها آرامش می يابد.
    2- عوامل استرس زا را کم کنيم.
    عوامل بی شماری ممکن است باعث استرس ما شوند. که بايد این عوامل استرس زا را شناخته و سعی کنيم از زندگی خود حذف کنيم. برای مثال، اگر شلوغی موجب ناراحتی ما می شود، زمانی را برای خريد انتخاب کنيم که خلوت باشد.
    3- از وقايع اطراف خود با اطلاع باشيم.
    بی اطلاعی و ناديده گرفتن حوادث و وقايع اطرافمان، دليل بر شادی و عدم وجود مشکل نيست. گاهی اوقات آن چه ما بعلت عدم آگاهی از اصل موضوع در ذهن خود تصور می کنيم، بسيار بدتر و ناراحت کننده تر از آن چيزی است که واقعا" اتفاق افتاده است.
    4- از وضعيت جسمی خود آگاه باشيم.
    از نشانه های پريشانی در خود از قبيل سردرد، آشفتگی، درد معده، نداشتن تمرکز، سرماخوردگی، خستگی زياد و ... مطلع باشيم. زيرا اين علائم می توانند نشانه های استرس باشد که باعث اختلالات جدی تر از قبيل: زخم معده، فشار خون بالا، بيماری های قلبی و..... باشند.
    5- برنامه های زندگی را اولويت بندی کنيم .
    از راههای دیگر کاهش استرس برنامه ریزی و الویت بندی کارها است.هنگامی که با انبوهی از مشکلات بطور همزمان روبه رو هستيم، به آسانی در مقابل آنها به زانو در آمده و از حل آنها عاجز می شويم. زيرا آشفتگی و بی نظمی، در کارها و برنامه ها می تواند توليد استرس کرده، يا نقطه ای برای شروع آن از شکست طرح های ناتمام می شود. اولويت بندی مسائل به ترتيب اهميت و بررسی آنها به ما اين امکان را می دهد که به هر کاری در زمان و مکان خود رسيدگی کنيم، بهتر است که طرحها را يکی بعد از ديگری به انجام برسانيم.
    6- به موقع از خانه خارج شويم.
    اگر به موقع از خانه خارج شويم، می توانيم بسياری از تنش ها و استرس های خود را کم کنيم و همچنين از بروز مشکلات احتمالی بعدی جلوگيری کنيم.
    7- وقت خود را تنظيم کنيم.
    کارهای روزمره خود را به ترتيب اهميت و مدت زمان آنها يادداشت کنيم، با اين کار در می يابيم وقت خود را چگونه تنظيم کنيم تا هميشه کارهايمان به موقع انجام شود و دچار استرس نشویم. اگر وقت کافی برای انجام تمام فعاليت های مورد نظر و مهم خود نداريم، شايد بيش از حد و بيهوده تلاش می کنيم.
    8- از شر وسايل اضافی خلاص می شويم.
    از شر وسايل اضافی و بی مصرف خلاص می شويم و اطراف خود را خلوت کنيم. وسايل اضافی و به درد نخور و شلوغی محيط می تواند استرس زا باشد.
    9- شب ها به موقع و به اندازه کافی بخوابيم.
    برای کاهش استرس بهتر است خواب کافی داشته باشیم بدن انسان برای تجديد قوا به خواب کافی و لذت بخش نياز دارد. شب به موقع بخوابيم و تا ديروقت بيدار نباشيم. هنگام خواب بهتر است به سمت چپ خود بخوابيم و نفس عميق بکشيم. در اين حالت سوراخ راست بينی تحريک و سمت راست بدن فعال تر می شود. زيرا سمت راست، قسمت فعال بدن است.
    10- صبح زود از خواب بيدار شويم.
    سعی کنيم صبح ها، حتی روزهای تعطيل زود از خواب بيدار شويم. در اين صورت ساعت زيستی بدن ما منظم می شود و طبق برنامه خاصی زمان خواب و بيداری ما را تنظيم می کند. در نتيجه پس از مدتی هنگام بيدار شدن، احساس بهتری خواهيم داشت.
    11- عادت های استرس زای خود را عوض کنيم.
    ما از عادت های خوب و بد خود اطلاع داريم و آنها را خوب می شناسيم. می توانيم آنهايی را که موجب آزار روحی ما می شوند را ترک کنيم. يا اگر ترک آنها مشکل است سعی کنيم از حال و هوای آن عادت خود را خارج کرده يا مسير فکر خود را تغيير دهيم.
    12- از معاشرت با افراد استرس زا بپرهيزيم.
    از ارتباط با افرادی که سبب استرس ما می شوند دوری کنيم. يا اگر دوری کردن از اين افراد برايمان مشکل است، می توانيم ارتباط خود را با او در جمع برقرار کنيم.
    13- ار رقابت با ديگران خودداری کنيم.
    رقابت با ديگران در کار، شغل، مقام، زندگی و مخصوصا" تجملات و ظواهر، می تواند يکی از منابع اجتناب ناپذير استرس يا فشار روانی باشد شايد هم افرادی را بشناسيد که کار می کنند تا حسادت و خشم ديگران را برانگيزانند ولی در واقع استرس حاصل از حسادت و رقابت، به خود فرد تحميل می شود.
    14- از تکنولوژی درست استفاده کنيم.
    وسائلی مانند موبايل، کامپيوتر،.... باعث می شوند که طی يک روز بيش از حد کار و فعاليت انجام دهيم و گاهی همین وسایل باعث استرس میشوند.قبل از خريد وسائل و تجهيزات جديد مطمئن شويم که اين وسايل به پيشرفت موقعيت فعلی ما کمک می کند.
    15- به چشمان خود استراحت بدهيم.
    آيا مدت طولانی به تلويزيون يا مانيتور نگاه می کنيم؟ بايد به چشمان خود استراحت دهيم هر چند کم. در اين زمان به فضای سبز، آسمان يا درختان خيره شويم. اگر در دسترس نيستند می توانيم يک عکس يا پوستر بر روی ديوار نصب کنيم که بيشتر رنگ های آبی و سبز در آن به کار رفته باشد. اين رنگها بسيار آرام بخش هستند.
    16- مشکلات را بپذيريم.
    بايد پذيرفت که برخی اوقات شرايط طاقت فرسايی در زندگی پديد می آيد و کاری نيز از دست ما بر نمی آيد. در اين شرايط بايد با صبر و پذيرش مشکل و دگرگون کردن موقعيت، بار عاطفی مشکل را کم کنيم.
    17- ورزش کنيم.
    یکی دیگر از راههای کاهش استرس ورزش کردن است.تحقيقات نشان داده است که ورزشکاران از استرس و افسردگی کمتری نسبت به ديگران برخوردارند. همچنين برنامه تمرينات هوازی باعث بهبود حالات افسردگی، اضطراب، آشفتگی فکری و خستگی شديد می باشد. يک پياده روی تند و سريع به مدت 40 دقيقه ميزان استرس را بطور متوسط تا 14 درصد کاهش می دهد.
    18- قدم بزنيم.
    در تحقيقاتی که در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در سال 2002 انجام گرفته، آمده است افرادی که 4 بار در هفته پياده روی می کنند، استرس کمتری دارند و را حت تر می خوابند.
    19- بطور صحيح تنفس کنيم.
    تنفس صحيح بايد به اين صورت باشد: دم ( دادن هوا به ريه ها ) يک شماره، نگهداشتن نفس چهار شماره ، بازدم ( بيرون فرستادن هوا از ريه ها ) دو شماره .
    20- به تغذيه خود برسيم.
    خوردن مناسب بسيار مهم است. زيرا انرژی مورد نياز بدن را تامين می کند و کمتر دچار حالت عصبی يا فشار روانی می شويم. هميشه از مواد غذايی سبوس دار، ميوه، ترکيبات کربوهيدرات، سبزيجات و حبوبات ثابت ماندن اندازه ی قند خون شده و کمتر خسته می شويم. از مصرف زياد نمک، چربی، خوراکی های سرخ شده و مواد قندی ساده که به آزاد شدن اپی نفرين کمک و باعث عدم مقاومت بدن در برابر فشار روانی می شود خودداری کنيم. به مقدار کافی آب بنوشيم و از مصرف زياد قهوه، چای و نوشابه های گازدار تا حد امکان پرهيز نماييم.
    21- با آرامش غذا بخوريم.
    در هنگام غذا خوردن بهتر است از عجله کردن ، گوش دادن به راديو يا خواندن روزنامه مخصوصا" خبرهای استرس زا پرهيز کنيم.
    22- روابط اجتماعی خود را گسترش دهيم.
    هنگامی که تحت استرس يا فشار روانی هستيم، بطور غريزی تمايل داريم که به گوشه تنهايی پناه ببريم. کاری اشتباه تر از اين وجود ندارد، چون گوشه گيری باعث می شود تا حواس خود را بيشتر روی مشکلات و افکار منفی متمرکز کنيم که به جای حل آن به تشديد استرس کمک می کند.
    23- هيجانات سرکوب شده خود را تخليه کنيم.
    متخصصان معتقدند عمل ساده افشای خود باعث تسکين فشار روانی می شود. نوشتن احساساتمان در دفترچه يا صحبت کردن در نوار کمک می کند تا فشار روانی ناشی از رويدادهايی مثل از دست دادن شغل، شروطی، ... کم شده و راحت تر و منطقی تر درباره راه حل های مشکلاتمان بينديشيم.
    24- مثبت بينديشيم.
    مثبت فکر کردن باعث آرامش فکر می شود، که اين امر می تواند با تغييرات فيزيولوژيک که هنگام بوجود آمدن استرس اتفاق می افتد، مقابله کند، بسياری از استرس هايی که تجربه می کنيم از احساسات منفی اطرافمان ناشی می شوند.انديشيدن به اشخاص يا چيزهايی که به آنها عشق می ورزيم آثار خوبی را برجای می گذارد.
    25- روی موضوع آرامش بخش تمرکز کنيم.
    اگر افکارمان به دام اوضاع و احوال نگران کننده ای اسير شد، سعی کنيم با انحراف افکار روی موضوع های آرام بخش مانند يادآوری خاطرات لذت بخش و يا دقت در تصاوير زيبا، از افکار منفی دوری کنيم.
    26- به زمان حال فکر کنيم.
    دکتر ژان بورسينکو در " پرورش روح و جسم " می نويسد: اگر بتوانيم ذهن خود را چنان پرورش دهيم که اميدها و آمال خود را کنار گذاشته و در موقع مناسب به سراغ تک تک آنها برويم، به آرامش ذهنی دست خواهيم یافت.
    ساير تکنيک های مقابله با استرس شامل موارد زير می باشند:
    -بخنديم
    -به موسيقی ملايم گوش کنيم.
    -صاف بايستيم.
    ب-رای خود ارزش قائل شويم.
    -" نه " گفتن را بياموزيم.
    -به اخبار ناخوشايند توجه نکنيم.
    -گاهی مسائل را رها کنيم.
    -از متخصصان کمک بگيريم.
    -با مديتيشن آرامش خود را بدست آوريم.

  • سلام خسته نباشید
    دختر ۲۴ ساله هستم ک مشکل کم بینایی دارم یعنی چشممو عمل کردم که ب دلیل مشکل شبکیه بینایی کاملو ب دست نیاوردم. عینک نمیزنم ولی خب احساس میکنم مشکل بزرگیه؛ یعنی هر خواستگاری ک برام میاد ب دلیل این مشکلم نمیتونم بهش جواب بدم. یعنی نمیدونم چطوری مشکلمو براش توضیح بدم فکر میکنم اگه بگم ممکنه ک دیگ منو نخواد.
    توروخدا کمکم کنید خیلی عذاب میکشم. تشکر

  • سلام.من دختری 27 ساله هستم.9ماهه ازدواج کردم.زندگیه خوبی دارم وضع مالیمون هم معمولیه.ماه پیش شوهرم ازم درخاست کرد که بذاریم بچه دار بشیم.اول من مخالفت کردم اما بعدش قبول کردم.چند روز بعد از تصمیم گیری پیش دکتر زنان رفتم.و گفت برای باردار شدن چندماه تا یک سال طول میکشه اگه از الان اقدام کنم.دیگه جلوگیری نکردم.حالا متوجه شدم باردارم یعنی با اولین جلوگیری نکردن.اصلن فکرشو نمیکردم به این زودی باردار بشم.حالا اوضاع روحیم اصلن خوب نیست.نمیتونم با بارداریم کنار بیام.میترسم از این تغییر بزرگ.همش استرس دارم نمیدونم میتونم مسئولیت بچه قبول کنم یانه.هرکی هم میفهمه میگه چرا انقد زووووود؟میذاشتی یکسال از ازدواجت میگذشت بعد حامله میشدی.ولی شوهرم خیلی بچه دوست داره.نمیدونم چه جوری با این موضوع کنار بیام.دارم داغون میشم.

    • پس این اتفاق رو به فال نیک بگیرید و مسلم بدونید به زندگی شما شورو حرارت زیادی خواهد داد
      البته اگر شما از این استرسهای بی مورد رها بشید و ارامش داشته باشید چون استرس روی فرزند شماا میتونه تاثیر منفی بگذاره
      در این مورد حتما" با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      021-22689558

  • سلام
    دختری ۲۸ ساله هستم هفت ماهه نامزد کردم در یک ماه اخیر متوجه شدم نامزدم از یک حادثه که در گذشته براش اتفاق افتاده رنج میبره طوری که کلا اخلاقش سرد شده و انگار اصلا منو نمیبینه هر چه خواستم کمکش کنم اجازه نمیده حتا ازش بپرسم که جریان چه بوده و روز ب روز هم حالش بدتر میشه نمیدونم چکار کنم و چطوری بهش کمک کنم لطفا منو راهنمایی کنید.
    سپاس از شما

    • دوست عزیز دوران نامزدی رو برای چنین روزهایی گذاشتن تا از هم شناخت کامل پیدا کنند
      پس تکلیف شما در این مورد کاملا" روشنه ... یا ایشون سعی میکنه شرایط رو برای آرامش در زندگی مشترک مهیا کنه
      یا اینکه شما باید تصمیم جدی دیگری بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-88472864

    • دوست عزیز دوران نامزدی رو برای چنین روزهایی گذاشتن تا از هم شناخت کامل پیدا کنند
      پس تکلیف شما در این مورد کاملا" روشنه ... یا ایشون سعی میکنه شرایط رو برای آرامش در زندگی مشترک مهیا کنه
      یا اینکه شما باید تصمیم جدی دیگری بگیرید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-88472864

  • از آینده به دلایلی نا امید شدم حس میکنم جایی توی دنیا ندارم و همه بهتر از من هستند و من هیچ شانسی در آینده یرای موقعیت شغلی و ... ندارم البته موقعیت شغلی و رسیدن به آرزوم مهم ترین خواسته منه ومن همیشه به خاطر این که در آینده چه میشوم و آیا به جایگاه مورد علاقم میرسم یا نه در عذابم و ترس خاصی دارم به نظرتون چیکار کنم

    • هنگام عبور از گردنه های دشوار زندگی لازم است به خودمان انرژی و امید بدهیم. وجود و همراهی دوستان، آَشنایان ، خانواده و همسر بسیار خوب و ضروری است اما حقیقت این است که بهترین راهنما وکسی که در این مسیر می تواند به ما کمک کند خودمان هستیم.
      در این گزارش به برخی راهکارها که خودتان می توانید به کار ببندید اشاره می کنیم:

      1 - تغذیه
      تغذیه مناسب و استفاده از مواد غذایی مفید یکی از مهمترین شیوه هایی است که به طور مستقیم در انرژی مثبت و امید به زندگی شما موثر است.
      پرهیز از استعمال سیگار و مواد مخدر، پرهیز از مصرف الکل، افزایش فعالیت بدنی و ورزش منظم، جلوگیری از چاقی و اضافه وزن، کنترل استرس و فشار روانی، خوش بینی و تفکر مثبت و داشتن فعالیت مغزی، هفت راه مهم برای افزایش سلامت جسم و امید به زندگی است.

      2 - آفریدن امید از درون
      اميد آفرين معادل اميد بخش است، مايه ی اميدواری،و اميد بخشي به معناي اميدبخشنده، كسی يا چيزی كه اميدوار مي كند، اميدوار كننده. منظور ما از امید آفرین کسی که امید را می آفریند ممکن است در درون خودش امید را خلق کند، یا برای کسانی دیگر امیدوار کننده باشد.
      منظور از اميد آفرينی يك حالت رواني هيجاني و شناختي است كه فرد حالت پيش بيني و انتظار وقوع رويداد خوب را دارد و ضمن احساس كارآيي و ثمر بخشی، فرد به این باور می رسد که می تواند بهتر از قبل به کارهایش رسیدگی کند و گرایشات رفتاری سازگار با حالات مثبت فوق را از خود بروز می دهد.

      3 - هدفمندی
      اگر در زندگی مان هدف داشته باشیم و بدانیم دوست داریم به کجا برسیم در افزایش امید به شدت تاثیر گذار است.

      4 - باورمندی
      اعتقاد به وجود خداوند به عنوان پروردگار هستی بخش و کسی که زندگی ما را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد. همچنین اعتقاد به وجود خدا در مسیر دستیابی به اهدافمان و یاری رسانی وی در موفقیت ما بسیار تاثیر گذار خواهد بود.

      5 - قناعت
      معمولا افرادی که در زندگی خود قانع هستند، دچار ناامیدی نمی شود. قناعت به این معنی نیست که فرد به قدری قانع باشد که دست از کار و کوشش برداشته و بگوید من از زندگی خود راضی هستم. به این معناست که اگر فردی به حداکثر نرسد ناامید نشود و قدر همانی که هست را بداند.

      6 - کار و کوشش
      فردی که دست از کار و کوشش بردارد، ناامیدی به سراغ او می‌آید. چه بسا افرادی که در رفاه زندگی و جزء اقشار پردرآمد جامعه هستند، هیچ امیدی نسبت به این زندگی ندارند؛ زیرا خود را برای به دست آوردن آن شی و یا خانه و ماشین به زحمت نمی‌اندازد و زندگی آنها به بن بست می‌رسد و می‌گوید: دیگر بهتر از این زندگی وجود ندارد و امید خود را از دست می‌دهند. اکثر آنهایی که دست به خودکشی می‌زنند، از اقشار مرفه جامعه هستند. در قرآن خداوند می‌فرماید« لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ همانا انسان را در رنج و سختی آفریدیم».

      افراد معمولا باید طوری زندگی کنند که همانطور که در آیات و احادیث اشاره شده است «به زندگی امیدوار باشید که گویا 100سال دیگر زنده هستید و اعمال خود و حساب آخرتتان را طوری انجام دهید که گویا فردا خواهید مرد.»
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-88422495

  • باسلام.من 23سالمه و 4ساله ازدواج کردم و یک پسر 6ماهه دارم.توی این 4سال سختی هایی کشیدم که فراتر ازتوانم بود.من دختری بودم سرخوش وسرحال اماوقتی به صورت سنتی ازدواج کردم بعدازعقد فهمیدم باخانواده همسرم تضاد فرهنگی شدیدی داریم.وقتی برای اولین بار بعدازعقد رفتم خونه پدرشوهرم دعوای آنچنانی راه افتاد که تو چرا چادرنپوشیدی وبرای من خیلی عجیب بودکه چراخانوادش بایددخالت کنن درصورتی که همسرم کاری بامن نداشت ومن راجع به چادرباهاش طی کرده بودم که کجا و کی بپوشم وایشون پذیرفته بودن.خلاصه هربار من میرفتم خونه پدرشوهر باگریه و ناراحتی برمیگشتم.این هم بگم خانواده خودم شهرستان وخانواده همسرم تهران بودن ومن خیلی اونجاتنهابودم.من دخترآرومی بودم جواب هیچکسو نمیدادم و ناراحتیمو بروزنمیدادم اماخانوادش انقدر دخالت و بی احترامی میکردن که ازشدت عصبانیت هرچی دلم میخواست بشون میگفتم.همسرم هم طرفدارم بود چون اونامقصر بودن.بعدازکلی مشکلات باخانوادش عروسی گرفتیم و طبقه بالای خونه پدرشوهرساکن شدیم امابعداز 3ماه جدا شدیم.چون زندگی اونجاغیرممکن بود برام.مشکلات خانواده که خیلی خلاصه گفتم یک طرف.4ماه بعدازعروسی توی گوشی همسرم شماره 1خانم دیدم پیام داده بود جواب نمیدی؟من زنگ زدم مطمئن بشم خانمه جواب نداد باگوشی همسرم پیام دادم نترس جواب بده خودمم.گفت من اگه میترسم بخاطره توهست نمیخوام زندگیت خراب بشه...یعنی دنیا روسرم خراب شد شوهرم خیلی مذهبی وسرسنگین بودن نمیتونستم همچین چیزی روازش باورکنم.گفت 6ماه پیش بهم پیام دادمنم خواستم بفهمم کیه 2هفته باش حرف زدم.حرفشو هیچوقت باورنکردم اگه جواب نداده پس چرا 6ماه اون بهش پیام داده.شدیداپشیمون بود وقیافه مظلوم به خودش گرفت بخشیدمش.اما از دلم نرفت.این موضوع مزاحم و نگفتنش چندبارتکرارشد تاجایی که اعتمادی بهش ندارم.امابهش نگفتم بهش بی اعتمادم.من 1بارداری ناموفق داشتم وبچه اولم 8ماهه تو شکمم مرد و من داغووون شدم.بعداز5ماه دوباره باردارشدم بخاطراصرار همسرم اما این وسط من 2سال پی درپی بارداربودم با استرس های شدید و نگرانی ازسقط مجدد و زایمان خیلی سخت این وسط هم برای همسرم مشکل کاری پیش اومد و خیلی استرس داشت و ما هرروز ازهم دورترودورتر شدیم و فقط باهم دعواداشتیم.استرس بارداری وبعدش زایمان سخت وحال بدو سختی نگهداری بچه 1طرف وتحمل اخلاق بد شوهرم ودرک نکردنش 1طرف.الان من شدیدا ازمادرش متنفرم اوناهم هرروزمیخوان ما اونجاباشیم و همسرم بشون نه نمیگه کسی که اوایل طرفدارم بودالان اجازه نمیده من دلخوریمو ازاونابراش تعریف کنم سریع طرفشون0رو میگیره.خانوادش الان خوبن امامن دلم باشون دیگه صاف نمیشه.هرروز دیدنشون برام سخته.واینکه دوباره به شوهرم شک دارم همش ترس دارم که باز چیزی رو مخفی نکنه.هروقت رفتارای مشکوک داره اینجورمیشم.حس میکنم دیگه همدیگه رو دوس نداریم.وهمش فکرمیکنم 1روزجدامیشیم.اونم نسبت به من خیلی سرد شده.چکارکنم؟قبلا مشکلاتمون باحرف زدن حل میشد اما الان آخرحرفامون دعواست

    • نیاز به مشاوره دارید و باید این حساس بودن رو در خودتون درمان کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • سلام مدتی هست که مادرم بیمار و چون تنها عضو مجرد خانواده هستم بیشتر اوقات من کنارشون هستم باقی خواهر هام کمک می کنند ولی بیشتر باعث اذیت من می شوند گاهی حس می کنم مادر را دوست ندارند یا زیاد براشون مهم نیست یا حتی بیماری مادر را جدی نمی گیرند، از همه بدتر من را سرزنش می کنند که خیلی مادرم را لوس کردم و باید بیشتر به زندگی خودم برسم من درک می کنم که الان زندگی اونها چند تیکه است و مسئولیت های دیگه ای هم دارند ولی برخوردشون به ترس و استرس من دامن می زنه، اخیرا به محض اینکه تنها می شم حس خفگی، ترس، فشار و ناامیدی دارم راستش این حس که حتی تو این حال هم درکش نمی کنند بیشتر و بیشتر خفم می کنهولی بازم دوست دارم کنارم باشند شدیدا از تنهایی وحشت دارم وحس می کنم نمی تونم تو این زمان از عهده هیچ کاری بربیام تمام افکارم پراکنده است و پرم از وحشت و نمی دونم کلا بهم می ریزم

    • سلام به شما سارا جان
      نگرانی و احساسات شما در قبال مادرتان قابل احترام هست اما عزیزم دقت کنید که شما و یا خواهرهای دیگران هرکدام در کنار زندگی خانوادگی زندگی شخصی نیز دارید که نیاز است به آن توجه داشته باشید در این مسیر بسته به اینکه مشکلات مادرتان چیست بهتر است سعی کنید که به ایشان کمک کنید اما مسیر زندگی خودتان را نیز دنبال کنید .
      توجه بیش از اندازه به مادر می تواند زندگی شخصی شما و شرایط روحیتان را نیز تحت تاثیر قرار بدهد دوست داشتن به معنای تمرکز دائم به فرد مقابل نیست سعی کنید که در این مسیر برنامه ریزی داشته باشید و در زمان هایی که خواهرانتان می توانند به ایشان کمک کنند شما برای زندگی شخصی خود و پاسخ به علایق و نیازهایی که دارید مسیر رشدی خودتان را طی کنید و به این احساسات پاسخ بدهید .
      واقعیت موضوع این است که خواهرهای شما نمی توانند بیش از این به شما و یا مادر توجه داشته باشند و این به معنای دوست نداشتن شما و یا مادر نیست بله آنها نیاز دارند که با مدیریت زندگی مشترکشان وزندگی شخصی و خانوادگی این مسیر را طی کنند .
      بهتر است برای بررسی ترس هایی که با علایم جسمی چون خفگی شما آنها را تجربه می کنید به صورت حضوری به روانشناس مراجعه دشاته باشید چون آنچه در افکار و احساسات شما تجربه می شود از اهمیت زیادی برخودار می باشد و می تواند بر روابط شما ، شرایط روحی و جسمی که تجربه می کنید و به صورت کلی عملکردهایتان تاثیر داشته باشد.
      درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22685741