سلام
ممنون از اینکه این امکان رو در اختیار گذاشتین تا بتونیم مشکلمون رو با یه مشاور واقعی مطرح کنیم.
مشخصات من: حبیب، مجردم، 27 سالمه لیسانس دارم کارمندم
ماه رمضان 97 بود که خاله ام به خونمون تماس میگیره و با مادرم حرف میزنه و میگه شوهرش نیاز به عمل داره و به پول نیاز دارن. خانوادم شرایطشون خوب نبود و نمیتونستن کمکی کنن یا اگر هم داشتن نمیدونستم ایا کمکی میکنن یا نه؟ من متوجه درخواست کمک خالم برای عمل شوهرش شدم و از اونجایی که همیشه دنبال کمک کردنم و خیر خدا رو میخوام تصمیم گرفتم تو اون ماه مبارک این کارو کنم از طرفی هم دوست نداشتم با خالم تماس بگیرم و اینکارو کنم چون دوست نداشتم بعدا پیش من یا مادرم مثلا خجالت زده باشه و اینا واسه همین برای اولین بار به دختر خالم که در حال عقد و ازدواجن پیام تلگرام دادم و اونم گفت اره خیلی احتیاج هست و داریم تلاش میکنیم من باهاش یه عهدی بستم این بود که به هیچ کسی چیزی نگه و بگه این پول رو از یکی از دوستان دانشگاهی یا کسی قرض گرفته اونم قبول کرد فقط قرار بر این گذاشتیم چون میدونستم وضعشون اصلا خوب نیست من این پول رو 5 ساله قرض بدم . منم انتقال دادم همون موقع این پول رو و خیلی هم خوشحال بودم.
بعدا متوجه میشیم و میشنویم بیماری بدون عمل حل شده و حدود 3 ماه بعد پدر دختر خالم که برای عمل ایشون این پول رو داده بودم و خوب شده بود بدون عمل با من برای اولین بار تماس میگیره !!!! خیلی ازم تشکر میکنه بابت پولی که کمک کرده بودم و منم که خیلی تعجب کرده بودم گفتم کی به شما گفته گفت بچه ها!!! که واقعا ناراحت میشم و میگم نباید میگفتن . اون ازم میخواد که بازم کمک کنم چون میخواستن وام ازدواج بردارن و بخاطر وام قبلی که میگفت برداشتم نمیتونن بگیرن باید تسویه کنیم اما به محض اینکه وام رو گرفتیم همین روزا کلا با این پول با هام تسویه میکنه. منم گفتم باشه چون کار خیره بازم کمی کمک میکنم و نهایتا پولهایی که دادم رو کامل تا حدود 3 ماه بعد میخوام. اونم قبول کرد.
3 ماه میگذره و میشه اون روز و ایشون میگه نتوستم و دیگه هم جواب نمیده تلفنش رو و دیگه هم باهام تماسی نمیگیره .
من تماس میگیرم با دخترش برای اینکه بگم به پدرت بگو جواب بده و اینا… که اظهار بی اطلاعی میکنه و ازم خواهش میکنه با پدرش اصلا تماس نگیرم و تا جایی که بتونه بهم میده پول رو. مبلغ ناچیزی بهم واریز میکنه اونم شوهرش که تازه با هم عقد کردن و بعد شوهر دختر خالم باهام تماس میگیره و جریان رو ازم میپرسه منم چون شوهرشه و تازه با هم عقد کردن برای اینکه خدایی نکرده فکر بدی نکنه بهش جریان رو میگم و میگه دیگه با اینا کاری نداشته باش کلا من بهت پولت رو میدم تا مثلا 2 هفته دیگه و با هم قرار میزاریم یک روزی رو.
منم سر موعد با ایشون تماس میگیرم اما اصلا جوابم رو نمیده و بعد از چند ساعت پیام میده حتی بدون سلام که میدونم دنبال پولتی و هر وقت تونستم میدم
چند روزی میگذره تا یه روز ساعت 2 نیمه شب بهم میبینم چند تا پیام میاد از خواب بیدار میشم و میبینم این آدم هر چی از دهنش توهین میاد به من میده و البته به شعورم هم توهن میکنه و میگه تو اصلا شعور نداری و از اول هم نداشتی و اینا من دارم پولتو بدم اما نمیدوم و حتی بهم میگه خاله حبیب که خیلی معنی بدی داره و …. خلاصه خیلی بد و بیرا میگه و وقتی ازش میپرسم چرا توهین میکنی هیچ جوابی نداد!!! بعد بهش فقط مینویسم یا نداری بدی یا نمیتونی بهرحال ازت دیگه پیگیر پولم نمیشم و بخاطر توهینایی که کردی به پدر مرحوم بزرگوارت میگم که خودش بهترینه و میدونه چجوری جوابت رو بده (درسته فوت کرده پدرش اما من اعتقاد دارم مردگان هم روحشون هست و با خوندن یه فاتحه و شکایتم به گوش پدرش میرسه این اذیت کردنای پسرش)

الان حدود 2 ماهی میگذره خیلی ناراحتم بخاطر توهینایی که کرده و همش میاد جلو فکرم متاسفانه ادمایی نبودن خوبیم رو ببینن و همش اذیت شدم حتی خاله ام هم دیگه ندیدم یک زنگ هم همینجوری به خونمون بزنه خیلی ناراحتم.
اصلا پیش خودم میگم همه این پیام ها رو بردارم ببرم شکایت کنم.

ببخشید سرتونو درد اوردم الان من دوتا مشکل بزرگ دارم:
1- اینکه یه ادمی که تازه داره فامیل میشه با ما هرچی از دهنش دراومده گفته و میترسم در اینده هم مثلا پیش خودش فکر کنه که میتونه بازم توهین و بد و بیرا بگه واقعا چکارکنم ؟
2 – اینکه این پولی هم که دادم چجوری میتونم پس بگیرم چون شوهر خالم که دروغ گفت و دیگه هم تماس نگرفت، خالمم که تلفن همراه نداره تماس بگیرم بگم ناراحتمیو و دخترشم که بی خیاله و واقعا نامردی کردن.