با سلام پسری 16 ساله هستم که خانواده ای نیمه مذهبی دارم ، پدرم اخلاق کاملا مخالفی با من دارد ، همیشه مورد تهدید پدرم قرار میگیرم و همیشه با اخلاقیات من مخالفت میکند ، از تمام چیز هایی که مورد پسند من هست گویا نفرت دارد ، هیچ وقت به حرف هایم گوش نمیدهد ، من دوست دار تکنولوژی هستم اما پدرم شدیدا با این موضوع مخالف است و مرا از تجهیزاتی که دوست دارم محروم میسازد ، هنگامی که دستورات پدرم را مو به مو اجرا میکنم بعد از انجام دستورات همیشه به دنبال خطاهای کار من میگردد و به هر صورتی میخواهد که مرا مورد خشونت خویش قرار بدهد ، هنگامی که دستورات را نمیتوانم و یا نمیخواهم انجام بدهم با من بد رفتار میکند ، سعی کردم تمام اخلاقیاتی که پدرم دوست دارد را در خود ایجاد کنم اما بعد از گذشت مدتی رفتار پدرم با من بدتر شد ، بعد از این اتفاق تمیم گرفتم که اخلاقیات اصلی خودم را از دید تمام مردم مخفی نگه دارم و خیلی کم سخن بگویم و در جامعه حضور کمی داشته باشم اما متاسفانه پدرم هر روز بد تر و بدتر میشود و باعث شده که من کم کم به افسردگی مبتلا بشوم ، الان که این مطلب را مینویسم امیدم را از زندگی کنار خانواده از دست داده ام ، برای خود شغل ایجاد کردم اما باز هم پدرم مخالف کرد ، همیشه مرا با دیگر آدم ها مقایسه میکند و هنگامی که مشاهده میکند که خصوصیات من بهتر از آن شخص است سعی میکند که ایرادات من را با خوبی های دیگران مقایسه کند
حال میخواهم از خانواده ام جدا بشوم و زندگی مستقل خودم را ایجاد کنم آیا از نظر شما راهی بجز جدایی از خانواده دارم؟