حل مشکل
با سلام پسری 16 ساله هستم که خانواده ای نیمه مذهبی دارم ، پدرم اخلاق کاملا مخالفی با من دارد ، همیشه مورد تهدید پدرم قرار میگیرم و همیشه با اخلاقیات من مخالفت میکند ، از تمام چیز هایی که مورد پسند من هست گویا نفرت دارد ، هیچ وقت به حرف هایم گوش نمیدهد ، من دوست دار تکنولوژی هستم اما پدرم شدیدا با این موضوع مخالف است و مرا از تجهیزاتی که دوست دارم محروم میسازد ، هنگامی که دستورات پدرم را مو به مو اجرا میکنم بعد از انجام دستورات همیشه به دنبال خطاهای کار من میگردد و به هر صورتی میخواهد که مرا مورد خشونت خویش قرار بدهد ، هنگامی که دستورات را نمیتوانم و یا نمیخواهم انجام بدهم با من بد رفتار میکند ، سعی کردم تمام اخلاقیاتی که پدرم دوست دارد را در خود ایجاد کنم اما بعد از گذشت مدتی رفتار پدرم با من بدتر شد ، بعد از این اتفاق تمیم گرفتم که اخلاقیات اصلی خودم را از دید تمام مردم مخفی نگه دارم و خیلی کم سخن بگویم و در جامعه حضور کمی داشته باشم اما متاسفانه پدرم هر روز بد تر و بدتر میشود و باعث شده که من کم کم به افسردگی مبتلا بشوم ، الان که این مطلب را مینویسم امیدم را از زندگی کنار خانواده از دست داده ام ، برای خود شغل ایجاد کردم اما باز هم پدرم مخالف کرد ، همیشه مرا با دیگر آدم ها مقایسه میکند و هنگامی که مشاهده میکند که خصوصیات من بهتر از آن شخص است سعی میکند که ایرادات من را با خوبی های دیگران مقایسه کند
حال میخواهم از خانواده ام جدا بشوم و زندگی مستقل خودم را ایجاد کنم آیا از نظر شما راهی بجز جدایی از خانواده دارم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
پدر ومادرها گاهی مسیر اشتباهی را برای توشیق فرزندانشان برای موفقیت بر می دارند و با سرزنش سعی می کنند که مراقب آنها باشند تا به مسیر خطایی نروند و از آسیب های احتمالی جلوگیری کنند در هر حالتی نیاز است بدانید که برای آنها فردی با ارزش هستید که به رفتارهایتان توجه نشان می دهند حتی اگر این توجه منفی باشد در کنار این موارد می توانید با تغییراتی در مسیرتان به زندگی خودتان نیز در جهتی که دوست دارید ادامه بدهید.
۱٫ پدر و مادرتان چند سال دارند؟
۲٫ تا به حال در مورد آرزوهایتان و احساساتان با پدرتان صحبت کرده اید؟
۳٫ رابطه پدر و مادرتان و رابطه شما با مادرتان چگونه می باشد؟
۴٫ امکان جدایی از خانواده برایتان وجود دارد؟
۵٫ رابطه شما با دوستانتان چگونه می باشد؟
۱-پدر:۴۳ سال – مادر:۳۵سال
۲-بله اما توجهی نمیکند
۳-با یکدیگر خوب – با مادرم مشکلی ندارم
۴-میتوانم اما پدرم اجازه چنین کاری را نمیدهد
۵-فقط سه دوست برای خود انتخاب کرده ام که بسیار مرا دوست دارند
سعی کردم که چیزی باشم که طرف مقابل از من انتظار دارد (تمامی دوستان و یا آشنایان و دیگر مردم مرا بابت اخلاق پسندیده تحسین میکنند اما پدرم همیشه با من مخالف است) و فقط هنگامی که به من نیاز پیدا میکند با من خوب رفتار میکند
پدرم تمام گفته های من را بی فایده میداند اما هنگامی که همان گفته را از کسی دیگر بشنود آن را تایید میکند
تنها چیزی ه میتوانم وقت خود را درون آن بگذرانم رایانه شخصیم است
پدرم شدیدا مرا تهدید میکند که اگر نماز نخوانی یا قرآن نخوانی تو را به زندان میفرستم اما او حتی ندیده است که من نماز خود را بددون وقفه میخوانم اما دوست ندارم که در این حین کسی مزاحم نماز خواندن من بشود
در هر رشته ای که وارد شدم همیشه اولین بودم اما پدرم باز هم توجهی نمیکرد و من برای اینکه توجه کند معدل سال دهم را خیلی کاهش دادم که شاید کمی توجه کند که ببیند من میتوانم اما باز هم توجه نکرد(معدل سال اول تا هشتم من بیست بوده و معدل سال نهم من ۱۹٫۸۷ و در بهترین مدرسه منطقه خودمان درس میخواندم)
در مورد رفتار های بد یا ناپسند خودم اصلا دوست ندارم که به سمت کار های منفی بروم(اعتیاد و …)
به نظر می رسد که پدرتان از این مسیر برای بهبود عملرکد شما استفاده می کنند و از آسیب هایی که ممکن است به شما وارد شود آگاهی ندارند .
بهتر است شما سعی کنید در کنار احترامی که برای پدرتان دارید سعی کنید که مسیر پیشرفت خودتان را دنبال کنید تا بتوانید موفقیت بیشتری کسب کنید و برای جلب توجه به خودتان آسیب نزیند .
در صورتی که بتوانید به صورت حضوری به روانشناس مراجعه کنید در یک خانواده درمانی می توان با پدرتان نیز صحبت کرد تا بتوانید نتایج بهتری کسب کنید .
در غیر این صورت بهتر است سعی کنید در نامه ای احساسات و نیازهای خودتان را با پدرتان در میان بگذارید و بیان کنید که به توجه و محبت او در کنار مراقبتشان نیاز دارید اما نیاز دارید که محبت ایشان را نیز دریافت کنید و از سمت ایشان تشویق شوید .
سعی کنید به ایشان بیان کنید که نگرانیشان را درک می کنید اما می خواهید که مقداری به استقلال شما نیز احترام گذاشته شود اما بهتر است خودتان نیز به شرایط سنیتان آگاهی داشته باشید که در این سن خیالپردازی و رفتراهای هیجانی زیاد دیده می شود و نوجوان فکر می کند که خودش از همه چیز بهتر از دیگران اطلاع دارد بهتر است با این اطلاعات سعی کنید که به بهبود رابطه بین خودتان بپردازید و مسیر پیشرفت خودتان را در نظر داشته باشید.