2
خيانت
سلام وقت بخير
جديدًا مادر ٤/٥ ماه ميشه ك داره ب پدرت خيانت ميكنه
الان بهش ميگيم حرف نزن با مرده ميگه عاشقش شدم دوسش دارم
مادردم ٤٥ سالشه ٨ تافرزند داره دوماد داره نوه داره
٣٠ سالم هس با پدرم زندگي كرده
ب مادر پدرش برادراش گفتيم واسه اونا ي داستان ديگه تعريف كرد
ولي ما ميدونيم داره هي حرف ميزنه ولي بخاطر پدرت هيچي نگفتيم چون بابام پسرعمو بفهمه سكته ميكنه خيليم مذهبيه
كانادا زندگي ميكنيم
الانم موبايل ازش گرفتيم
ولي ميره هي موبايل پدرمو ميگيره
رفته ب پدرم گفته ك ما بهش تهمت زديم و ابروشو جولو خونوادش برديم پدرمم مارو تو خونه راه نميده مامانم هي از گوشي بأيام ب يارب زنگ ميزنه
الان نميدونيم ب پدرم بگيم يا نه ؟
ممنون ميشم هر چه زودتر راهنماييمون كنين لطفا
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که در فشار روحی زیادی قرار دارید اما دقت کنید که مادر شما فرد بالغی می باشد و پدرتان نیز تا حدودی از گرفتن های مکرر گوشی از سمت مادرتان و یا رفتارها وکاهش احساسات و… اطلاع دارند و هردوی آنها خودشان به عنوان دو فرد بالغ می توانند در این مسیر تصمیم گیری داشته باشند .
دقت کنید که با تهدید و یا گرفتن گوشی و… این مسیر خیانت بازسازی نمی شود و در اولین قدم فرد باید از رفتار خود پشیمان باشد تا بتوان به ادامه مسیر امیدوار بود اما مادر شما بیان می کند که عاشق شده است و این به این معناست که احساس پشیمانی را تجربه نمی کنند .
بهتر است در کنار احترامی که برای جایگاه پدر و مادر بودن و روابط این افراد با خودتان دارید اجازه بدهید به عنوان دو فرد بالغ خودشان تصمیم گیری داشته باشند چون اگر بینش وجود نداشته باشد شما ها نیز نمی توانید به آنها کمکی کنید .
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اگرچه احساس ناراحتی و نگرانی شما قابل درک است اما بهترین راه این است که خودتان را در این مسائل دخالت ندهید و به زندگی خودتان بپردازید.
بهتر است از خودتان بپرسید انگیزه شما و خواسته واقعی شما در این زمینه چیست؟
اگر قصد تغییر رفتار مادرتان را دارید که بهتر است بدانید هر کسی بر اساس افکار و باورها و نیازها و خواسته ها و ادراک خودش در زندگی رفتار می کند و اگر نتوایم از طریق صحب کردن و گفتگو در کسی اثرگذار باشیم از هیچ طریق دیگری مانند سرزنش و تحقیر وتوهین و غر زدن و بی توجهی و تهدید و پرخاشگری نمی توان به این هدف رسید.
همانطور که خودتان هم شیوه های مختلفی را امتحان کرده اید و ب نتیجه ای نرسیده اید جز اینکه به پنهاناری بیشتر مادرتان در این زمینه و تخریب رابطه اش با خودتان دامن زده اید.
اگر نگران واکنش پدرتان هستد که به خودشان مربوط است و اگر متوجه بشود ممکن است هر واکنشی داشته باشد که مانع آن هم نمی توان شد و اگر به ایشان بگویید باز هم این نگرانی همچنان وجود خواهد داشت.
اگر قصد نجات دادن زندگی مشترک آنها را دارید که باز هم بهتر است بدانید که این موضوع کاملا به خود مادرتان و پدرتان مربوط است چرا که نقش مادر شما برای شما همچنان پابرجاست و نقش همسری ایشان است که خدشه دار شده است.
هرکسی دربرابر رفتارها و انتخابها و تصمیمات خودش در زندگی مسئول است و آنها هم انسانهای عاقل و بالغی هستند و بهتر است به جای ناجی گیری فقط نقش فرزند بودن را برای آنها داشته باشید نه قاضی یا وکیل یا ناجی یا جاسوس یا هر نقش دیگری در این زمینه و ببینید در چنین شرایطی چگونه می توانید بهترین خودتان باشید بدون سعی در کنترل ماجرا که اساسا تحت کنترل شما هم نیست.
با توجه به اینکه شما هم فردی عاقل و بالع=غ هستید و دیگر کودک نیستید، بهتر است مسیر زندگی خودتان را در پیش بگیرید و به امور مربوط به خودتان بپردازید چرا که انرژی و فرصت انسانها محدودتر از آن است که انرژی و زمان خودشان را صرف اموری کنند که غیرقابل کنترل هستند و مربوط به دگران هم می شوند نه شخص خودشان.
بنابراین بهتر است واقعیت را به همان صورتی که هست بپذیرید حتی اگر برایتان ناراحت کننده و آزاردهنده باشد چرا که خارج از دایره اراده و اختیار شما است.
در این مسیر برای اینکه بدانید چگونه احساسات منفی و خشم خودتان را بهتر مدیریت کنید و با این موضوع کنار بیایید، بهتر است مشاوره فردی دریافت کنید تا بدانید چگونه با در نظر داشتن خواسته های واقع بینانه و دست یافتنی چگونه در مسیر آنها گامهای موثری بردارید.