سلام
من یک دختر۱۸ساله هستم که چندروزدیگه کنکوردارم
ولی واقعا دارم ازدست خانواده م کلافه میشم
فقط دنبال فرصتم که چندروزبرم خونه ی مامانبزرگم اینا یاخونه ی خاله م که یکم ارامش داشته باشم
توخونه هم باشم فقط تو اتاقمم
مثل یک وصله ی ناجور بهم نگاه میکنن
بابام یکم منو بیشترازداداشم دوست داشت تو بچگیم و همین باعث کینه و تنفرداداشم و مامانم ازمن شد
همیشه تو خونه مصل میدون جنگ درحال یارکشی بودیم که مامانم طرف داداشمو میگرفت و بابام هم اگه خونه بود طرف منو!
همه منتظرن که اشتباهی بکنم یا چیزی رو اشتباه تلفظ کنم که کلی دست بندازنم و بخندن،من خیلی حساسم و بهم برمیخوره و بهشون هم گفتم…
همه ی فکروذکرم اینه دانشگاه شهردیگه قبول شم و ازدست خانواده م راحت شم
چون بچه بودم لااقل بابام یکم هوامو داشت ولی الان بیشترین اذیتم بخاطرپدرم و رفتاراشه
همیشه مجبورم میکرد که لباس پوشیده و ساده ای که جلب توجه نکنه بپوشم ولی خودش همش درحال دیدزدن خانمای تو خیابونه والبته چندوقت پیش متوجه شدیم که باخانمی درارتباطن و خونه ش میره
مامانمم تنهاچیزی که ازش دیدم گریه کردنه،یانهایتا بامن قهرکردن
داداشمم فقط به چشم دشمن نگام میکنه و همیشه منتظرتلافی کردنه
من نمیتونم مشاور حضوری برم،میشه همین جا راهنماییم کنید؟