سلام خسته نباشید…من پسر 24 ساله خانواده ای هستم که پدر و مادرم اختلافات شدیدی دارند و ظاهرا مادرم تحت ازدواج اجباری با پدرم قرار گرفته…مشاوره هم گفته ازدواج انها از ان دسته ازدواج های بی سرانجام است ک باید طلاق بگیرند ولی انها ب خاطر من و خواهرم ک الان پشت کنکور است و سه ماهی هست ب خاطر این مشکلات درس را رها کرده (در حالی که درسش خیلی خوب بود)؛ طلاق نگرفته اند…خود من هم دانشجوی پزشکی هستم ولی در یک شهر دیگر و مدام استرس این راه دارم ک پدرم الان چگونه دارد با مادرم بد دهنی میکند و او را میرنجاند…از طرفی وقتی پیش خانواده بودن و از مادرم دفاع کردم دلم برای پدرم هم رحم اند چون هر دوی انها ناخواسته این ازدواج را پذیرفته اند و پدرم پدر خوبی هست برایمان ولی اصلا شوهر خوبی نیست…الان وظیفه من چیست در قبال پدر و مادرم که انرا انجام بدهم و از این عذاب وجدان خلاص شوم؟